#خادم_الرضا
#خادم_مردم
💚سید تشنه ی خدمت
نه تشنه ی قدرت
🔷تو در جنگلهای ورزقان، در نقطه صفر مرزی چه میکردی مرد؟
صندلی نهاد ریاست جمهوری خار داشت که پشت آن ننشستی تا در شب عید، پیام تبریک برای این و آن ارسال کنی؟
🔹خب سوار تویوتا لندکروز ضدگلوله میشدی و چند نفر آدم را پیدا میکردی و از بینشان ردی میشدی و صدای شاتر دوربینها و تمام.
🔻آخه ای مرد خستگی ناپذیر...
اون پیرمرد روستای دیزج ملک که از زمان رضاخان تا الان، یک فرماندار را از نزدیک ندیده...خب طوری میشد شما رو هم نمی دید ...!!!
نه ... باید می دید ... چون تو فاتح دلها بودی ...
روستای کهنهلو به ورزقان که یک جاده درست و حسابی ندارد....خب نداشته باشه... مگه طوری می شد؟...!!!
آره طوری میشد، چرا که تو مردی نبودی که بی عدالتی را ببینی و چشم بر هم بگذاری ...تو خادم همه بودی...
روستای کیغول یه درمانگاه ندارد و همین ماه پیش یک زن جوان، قبل از اینکه به زایشگاه شهرستان برسد، بچهاش سقط شد. ... خب اتفاقه دیگه، افتاد که افتاد... طوری نمی شد...
نه دیگه... مگه میشه در مملکت اسلامی، بی خیال بود و آروم گرفت؟ باید فدایی همه شد...
🔷سید...
اقلا یک جای نزدیک با دسترسی هموار میرفتی !
دقیقا رفتی سراغ نقطهای که کل مملکت بسیج شدهاند برای پیدا کردنت؟
🔹انصافت را شکر...
میگویند آنجا باران گرفته.
زیر باران دعا مستجاب است.
دعا کن برای خودت،
دعا کن برای ما؛
پیرمرد روستای کهنهلو را که یادت نرفته؟
همان که هنوز یک فرماندار را هم از نزدیک ندیده؟
میخواد دوباره ببیندت...
دعا کن سید!
روز عید است...
✅
@vaslekhooban