🔸مصیبتهای دانشگاه
مصیبتهای من هنگام دانشگاه منتر
سه تا بوده، یکی از دیگری منحوس و بدتر
سه تا خبط بزرگ و فاجعهبار و بلاخیز
که چرخ زندگیام را نموده پاره، پنچر
چه بود اول خطایم؟! مشت و چک بر گوش استاد!
همانی که مرا در درس خود انداخت آخر
دو سالی من به زندان رفتم و عمر خودم را
فنا کردم چه ساده همچنان یک گاو بیسر
خطای دومم بنزین و آتش بود و کبریت
به کلِ سوله و انبار دانشگاه و سردر...
که این هم پول بابا و حسابم را فنا کرد
کمر خم گشت و گشتم ورشکسته من سراسر
ولیکن سومین و بدترینش بود اینکه
دو برگه جزوه دادم از خریت من به دختر...
✍ وحید سلطانعلیان
🔻وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻
🆔بله:
ble.ir/vatanz 🇮🇷
🆔ایتا:
eitaa.com/vatanz_ir 🇮🇷
🆔تلگرام:
t.me/vatanz_ir 🇮🇷