خبرش سخت بود و حیرتبار
غم شده روی شانهام آوار
باز حرف ترور شده، ای داغ!
دست شوم از سر وطن بردار
دست دشمن به تیغ، اما من
از خودی زخم خوردهام انگار
مرز ما مرز امنیت بوده
آی اهل مذاکره هشدار
لک خون روی کفشهای شماست
گفتگو کردهاید با کفتار
گرچه نامردها علم شدهاند
گرچه هی بزدلی شده تَکرار
ما ولی پای عشق میمانیم
خونمان گر فدا شود صدبار
باغ ما مملو از گل لاله است
ای علفهای هرز بی مقدار
«راه تکرار بر خطر بستند»
آه یادش به خیر درس دو یار
بستن راه این خطر، عزم است
عزم ماندن جلوی استکبار
قدرت ما یقین و دانش ماست
نه زبان زبون سازشکار
انتقامی شگرف میخواهیم
خنده بیعقلی است بر سگ هار
✍زهرا آراستهنیا
🔻وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻
🇮🇷🇮🇷
@vatanz_ir 🇮🇷🇮🇷