✔️ از قم ماه رمضان حضرت امام میومد تهران پای منبر آقای شاه آبادی می نشست ایشون در تهران بنیان گذار هیئت ها و دعای کمیل ها و دعای ندبه هاست ، مذهبی های اصیل تهران از نفس قدسی ایشون تو بازار و مرکز تهران به جایی رسیدن آقای شاه آبادی و باید از زبان امام ببینی ⭕️ ایشون رفته بودن حمام عمومی. یه افسر طاغوتی اونجا نشسته برگشت یه تیکه انداخت به ایشون. ، آقا هم جوابشو ندادن. آقا فردا نشسته بودن پای درس یکدفعه دیدن بیرون مدرسه مروی دارن جنازه ای رو میبرن ، گفتن آقا همون افسر طاغوتی که دیروز بشما تو حمام یه تیکه ای انداخت ایشون مردن ، آقا فرمودن چیشد ؟ گفتن ایشون ، بعد از اینکه از حمام اومد بیرون گفت این نوک زبون من میسوزه درد میکنه تا خودشو خشک کنه گفت آقا این درد داره داغونم میکنه آقا این درد میکنه درد میکنه نوچه هاش دکتر اوردن درمان و جراحی و تا اینه 24ساعته این درد کشتتش ، میگن آقای شاه آبادی ناراحت شد ، آقازادشون الان هستن ، این خاطره رو نوشتن ،ثبت شده فرمودن تا آخر عمر آقای شاه آبادی هرموقع به ایشون میگفتیم که داستان افسر ، آقا بشدت ناراحت میشدن ، یکبار ازشون پرسیدیم که شما چرا ناراحت میشید یاد این قصه میفتید؟ ایشون فرمودن که کاش اونروزی که این افسر بمن حرفی زد خودم وایساده بودم یه جوابی بهش داده بودم به خدا واگذار نمیشد که خدا اینجوری فوری عذابش کنه @vellayatilife