وقتی همسرم با خانوادهش اومده بودن خواستگاریم من توی اتاق بودم بعد که همه چی اوکی شد گفتن : مبارکه دست زدن و اینا☺️☺️☺️
منم از ذوقم توی اتاق یکهو چادر رو انداختم زمین هلیکوپتری میرقصیدم اوووف یه اداهایی درمیوردم که نگو🙈
یکهو تا اومدم حرکت برگشتی رو بزنم دیدم مادرشوهرم .........................👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2308964594Cf9b7b70682