تا شوهرم زنگ زد گفت آجی فاطی ورُقیمو دعوت کردم میان خونمون شام!😳🤒😩🏃♀
اس دادم یه هفته روزمین خشک بخوابی،یادت میره مهمون بیخبر دعوت کردن🤦♀😭
بخدا یه خواهرشوهرای ترتمیزی دارمااااا که نگو ، بیس چاری مث مرغابی تو آبن 🤷♀
از ترسِ آبروم نمیدونستم شام بار بزارم که نیان بگن آب زیپّو بخوردمون دادی! یا گردگیری کنم در و دیواروبسابم که نیان بگن سال به دوازده ماه دسمال رو دردیوارش نمیکشه😩 اتاق بچه هامم انگار طوفان هیروشیما زده بود ماشالله🤦♀😞
داشتم خفه میشم از حرص،که یهو شوهرم اس داد به آجیت گفتم بیاد کمک😰
خواهر نگو بلا بگو😍 آتیش پاره از راه نرسیده بمن گفت تو فقط برو به سرو وضعت برس بقیش بسپر بخودم🤗 باورم نمیشد درعرض یک ساعت هم شاممو بار گذاشت هم کل زندگی رو برق انداخت😳 قشنگ بلد بود چجور بانظم و خونسردی و سرعت همه کارارو ردیف کنه 😍 آخرشم کلی وقت اضافه آورد و به تزیین دسشویی وحمامم رسید😳چندتا ترفند حسابیم واسه جاافتادن غذام پیاده کرد😜
آخرم موقع رفتن لینک کانالشو بهم داد گفت آجی اینجاعضوشو ازمنم زبلتر میشی🥰 ایول خواهری
https://eitaa.com/joinchat/4177526803C7613a43b35
________________
کپی در تمام پیام رسان ها حرام❌