🚨🚨داستان واقعی طلبهای که به لوسترهای حرم امیرالمؤمنین(ع) اعتراض داشت😱
يكى از طلبه هاى حوزه نجف از نظر معيشت در تنگنای غير قابل تحملّى بود. روزى از روى شكايت كنار ضريح حضرت اميرالمؤمنين میگوید: شما اين لوسترهاى قيمتى را برای چه میخواهید، در حالى كه من در فقر هستم؟! شب اميرالمؤمنين در خواب به او مى فرمايد : اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى اينجا همين نان و ماست و فرش طلبگى است ، و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى بايد به هندوستان در شهر حيدرآباد به خانه فلان كس مراجعه كنى ، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز كرد به او بگو :....
ادامه این داستان زیبا اینجاس👇
http://eitaa.com/joinchat/1384120320C0415c1301e