دو الگوی مدیریتی پیش‌روی پزشکیان-۲ ۴) ملت و دولت ما، نه سر سوزنی به غرب بدهکاری دارند و نه به کسانی که می‌خواهند کشور را بدهکار دشمنان کنند. هیچ توجیهی ندارد که نان خود را سر سفره دولت‌های غربی بگذاریم و با گردن کج منتظر باشیم تا به ما بگویند چه بکنیم و چه نکنیم. این فریبی بود که دولت برجام را به بیراهه کشاند. زمانی که برجام منعقد شد، «جان ساورز» رئیس سازمان جاسوسی انگلیس مدعی شد «توافق اجازه می‌دهد تا ایران ظرف ۱۰- ۱۵ سال، به کشوری نرمال و میانه‌رو و کمتر تندرو تبدیل شود». میانه‌روی مطلوب انگلیس و آمریکا کدام است؟ آنها در اوج اجرای برجام، نه حتی اجازه دادند سفارت ما در لندن برای دریافت پول کارمندانش از ایران، یک حساب بانکی در لندن افتتاح کند و نه برای فرد معرفی شده از سوی دولت برای نمایندگی ایران در سازمان ملل (معاون دفتر روحانی) ویزا صادر کردند! پس منظور‌شان از میانه‌روی چیست؟! آمریکا و انگلیس، ۷۱ سال قبل، حتی نخست‌وزیری کراواتی و سکولار به نام محمد مصدق را به عنوان سیاستمدار میانه‌رو در ایران به رسمیت نشناختند و او را با کودتا سرنگون کردند! ۵) همین روزها -در حالی که آقای پزشکیان در تبلیغات انتخاباتی، برای مذاکره و احیای برجام تمایل افراطی نشان داده بود- آمریکا و سه دولت اروپایی حاضر نشده‌اند طبق عرف دیپلماتیک، و مانند دیگر کشور ها، انتخاب او را تبریک بگویند، بلکه رسانه‌های آنها ظرف چند هفته منتهی به انتخابات، سرگرم حمایت از گروهک‌های ورشکسته تحریمی بودند و نهایتا هم سخنگویان آمریکایی چند بار با وقاحت گفتند انتخابات ایران را به رسمیت نمی‌شناسند. آیا همین رویکرد خباثت آلود کافی نیست تا یک بار دیگر، دشمنان و دوستان ایران را بشناسیم و به تکرار عبرت‌های دولت «برجام و دیگر هیچ» برنگردیم؟ ۶) دو الگوی مدیریتی بیشتر، پیش روی رئیس‌جمهور و دولت جدید نیست و به ناچار باید در یکی از این دو مسیر قدم بر‌دارند: - رویکردی که باور داشت دوران مدیریت، فرصتی محدود و مغتنم برای خدمت به مردم و آرامش بخشیدن به کشور است و نه بردن اختلافات سیاسی به میان مردم و مایوس و عصبانی کردن آنها، و رویکرد دیگری که بنیان مدیریت را بر پشت هم اندازی، مسئولیت ناپذیری، فرافکنی، بهانه‌تراشی، پمپاژ دعواهای سیاسی به جامعه، دو قطبی‌سازی و استهلاک ظرفیت‌ها گذاشته بود. - رویکردی که در طول این چند دهه معتقد بود باید در داخل و خارج تولید قدرت کرد (خودکفایی بنزین، تولید سوخت ۲۰ درصد، احیای صادرات نفت بدون برجام، واردات واکسن، خودکفایی گندم، افزایش ظرفیت‌های نیروگاهی، ساخت پالایشگاه‌ها، توسعه شبکه‌های آب و گاز و حمل‌ونقل و ترانزیت و تجارت خارجی، و تولید قدرتمند‌ترین تسلیحات) تا دشمنان یقین کنند حربه‌های‌شان کُند شده و بنابراین در مقابل اقتدار ملت ایران کوتاه بیایند؛ و رویکردی که می‌گفت منابع اقتدار و پیشرفت را واگذار کنیم و رشد اقتصادی عاریتی بخریم و اگر تاثیر معامله در کوتاه‌مدت تمام شد، منابع قدرت باقی مانده را واگذار کنیم! ۷) رویکرد دوم اگر ادامه می‌یافت، باید پس از خلع قدرت، برای سر بریده شدن رو به قبله می‌شدیم. هیچ انسان شرافتمندی باورش نمی‌شود، اما نشریه غربگرای مدعی اصلاحات، در اوج یاغی‌گری ترامپ، تصویر دیدار تحقیر‌آمیز او با رئیس جمهور صربستان را بهانه کرد و نوشت: «از نگاه منتقدان، عکسی که ترامپ از مذاکره‌‌کننده می‌پسندد، این است: همچون برّه‌ای در مذبح و برده‌‌ای در مسلخ. آيا اقداماتي از این جنس را بايد مايه شرمساري دانست؟ فرض كنيم سياستمدار صرب همچون متهمي در اتاق بازجويي و حتي يك برده در مقابل همتاي آمريكايي خود نشسته؛ اگر منافع صربستان چنين اقتضايي كند، بايد این اقدام را تمسخر كرد يا عقلانيتي سياسي خواند؟»! ۸) دولتی می‌تواند خدمتگزار مردم باشد که پشت قباله احزاب و حلقه‌های غنیمت‌طلب نرفته باشد. دولت‌هایی که از سوی غنیمت‌طلبان محاصره شدند و خواص زیاده خواه توانستند با ادعای سرمایه‌گذاری در انتخابات و سهامداری پیشاپیش، رئیس‌جمهور را بدهکار کنند، نه‌تنها موفق به خدمتگزاری نشدند، بلکه اختلاف شدید موتلفان سیاسی، دولت را به بن بست و ناکارآمدی کشاند. این نکته تعیین‌کننده است که رئیس‌جمهور، خود را وامدار هیچ گروهی نشناسد، در حلقه‌های بسته کانالیزه نشود و بتواند وزیران و معاونان را در تراز جمهوری اسلامی (و نه دولت اجاره‌ای احزاب) بچیند. از همین جاست که معلوم می‌شود دولت قرار است در مسیر خدمت باشد، یا نه. مشاوران باید متنوع باشند و زیر نظر رئیس‌جمهور تعریف شوند، نه به عنوان حلقه‌ای بسته و حاکم بر رئیس دولت؛ چنان که رئیس دولت اصلاحات را تهدید می‌کردند اگر تمکین نکند، او را از قطار پیاده می‌کنند! حکایت اطرافیان ناهمدل، حکایت شتر کژتابی است که دلش جای دیگری بود و مجنون را به سمت لیلی نمی‌برد. 💢ادامه د ارد https://eitaa.com/samen_felavarjan