ممکن است به اینکه می‌خواهید حتی قبل از وقوع انشعاب، پیش‌بینی کنید، اعتراض نمایید. آنگاه هیچ‌چیز بدون قطعیتی وجود ندارد؛ شما دقیقا می‌دانید کائنات چطور تکامل خواهد یافت. اما چنین دانشی، محکوم به این است که تمام نسخه‌های آینده‌ی شما بدون قطعیت خواهند بود. این نسخه‌ها برای تخصیص اعتبار به انشعابات متنوعی که شما می‌توانید باشید، باید از قاعده‌ بورن استفاده کنند. در چنین موردی، منطقی است که دقیقا طوری عمل کنیم که انگار شما در یک کائنات واقعا تصادفی، با تعدد نتایج متنوع بدست آمده از قاعده‌ی بورن زندگی می‌کنید (دیوید دوچ (David Deutsch) و دیوید والاس (David Wallace) این استدلال را با استفاده از نظریه‌ی تصمیم، به طور دقیقی مشخص کرده‌اند). به یک معنا، همه‌ی این مفاهیم احتمال می‌توانند به صورت نسخه‌هایی از عدم قطعیت خودمکان‌یابی درنظر گرفته شوند. همه‌ی آنچه که باید انجام دهیم، درنظر گرفتن مجموعه‌‌ی تمام جهان‌های ممکن است؛ همه‌ی نسخه‌های متفاوت واقعیت که احتمالا می‌توان تصور کرد. برخی از چنین جهان‌هایی، از قواعد نظریات فروپاشی دینامیکی تبعیت می‌کنند و هر کدام با توالی واقعی نتایج همه‌ی اندازه‌گیری‌های کوانتومی که تا به حال انجام شده، از هم تمیز داده می‌شوند. جهان‌های دیگر، با نظریات موج خودران توصیف می‌شوند و متغیرهای پنهان در هر یک از آن‌ها، مقادیر متفاوتی دارند. هنوز بقیه‌ جهان‌ها توسط نظریه جهان‌های چندگانه توصیف می‌شوند، جایی که افراد، با قطعیت نمی‌دانند در کدام انشعاب تابع موج قرار دارند. ممکن است نقش احتمال را به گونه‌ای در نظر بگیریم که اعتقادات شخصی‌مان در مورد اینکه کدامیک از این جهان‌های ممکن، جهان واقعی است، بیان می‌کند. مطالعه‌ی احتمال ما را از پرتاب سکه تا انشعاب کائنات می‌برد. خوشبختانه درک ما از این مفهوم دشوار، همگام با درک خود مکانیک کوانتومی پیشرفت خواهد کرد. علمی عرفانی 👇 @wittj2