🔮🎷جلوه‌ای کرد رخت دید ملک عشق نداشت... ✍استاد ابراهیم دینانی در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد            عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد  جلوه‌ای کرد رخت دید ملک عشق نداشت          عین آتش شد و از غیرت و بر آدم زد  عشق همان مظاهر است و حسن همان مظهر است. معنی رخ و فرقش با حسن چیست؟ ج= رخ در فارسی اگر خواسته باشیم مطابق اصطلاح عرفانی صحبت کنیم همان وجه است صورت است، رخ یعنی صورت، صورت شیئ یا وجهه‌ شیئ و هر انسانی همه‌ی هویتش در وجهش پیداست شما اگر بخواهید شخصی را بشناسید به صورتش نگاه می‌کنید حالا این شخص ممکنه صد کیلو وزن داشته باشه الان در هویت شناسی اشخاص هم وقتی می‌خواهند اشخاص را بشناسند در همان عکس صورت نگاه می‌کنند نگاه نمی‌کنند که دستش چیه، پایش چیست، شما در صورت همه چیز را می‌بینید، جلوه‌ای کرد رخش جلوه‌ی تجلی حق بود تجلی حسن بود در صورت یعنی یک جلوه‌ی کامل بود، شما اگر یک شخص را دستش را ببینی شما نمی‌شناسی، پایش را ببینی نمی‌شناسی ولی اگر تنها عکس صورتش را به شما بدهند شما شناسایی می‌کنید در واقع مقام هویت یک شخص در رخش در صورتش متجلی است حق تعالی حسن مطلق است این حسن مطلق زیبایی مطلق است این زیبایی مطلق مادامی که مطلق است قابل درک نیست باید تجلی کند، تجلی در یک وجهه است، رخ حق یعنی وجه حق در یک وجهی که یعنی وجهه کامل، وجهه الله الاعظم وجه یعنی همه چیز حق آشکار می‌شود مثل این‌که انسان همه چیز در صورتش آشکار می‌شود یعنی صورت یک انسان را ببینی در واقع همه‌ی شخصیت و وجه او را دیده‌ای. حق تعالی با یک جلوه که اون جلوه‌ی کامل است جلوه‌ی ازل است و نخستین جلوه است تمام هویت الهی‌اش را می‌خواهد در اون جلوه آشکار کند یعنی صفات جلال و هم صفات جمال هم ازلیت و هم ابدیت، هم لطف و هم قهر. این جلوه‌ی ازلی است این نخستین جلوه‌ی حق است این جلوه که آشکار شد که به رخ تعبیر کرده حافظ ملک حق این جلوه را نداشت چرا؟ برای اینکه ملک فقط مظهر تنزیه حق است مظهر تشبیه نیست ملک شهوت ندارد و غضب ندارد ملک تنزیهی است خیلی چیزها ندارد درست است اینها را که ندارد سَلبی است شهوت و غضب حیوانی است اما همین حیوانی و جمادی و نباتی را ندارد و اینها نداشتن است فقط مظهر تنزیه حق تعالی است یعنی کمال دارد، معرفت دارد، پاکی دارد، ملک پاک مطهر هست و اصلاً گناه نمی‌کند ملک معصوم است پاک است ملک مظهر تنزیه است اما اون جلوه‌ای که حق تعالی کرد یعنی جلوه‌ی رخ یعنی تمام جلوه تمام صفات جمال و جلال و لطف و قهر حق باید در این جلوه آشکار شود ملک توانایی این ظهور را نداشت ملک حداکثر فرشتگان می‌توانستند مظهر تنزیه حق باشند اما مظهر تشبیه حق نمی‌توانند باشند حق تعالی دید اینها فقط مظهر تنزیه‌اند و مظهر تشبیه نیستند و حق و جلوه‌ی رخ همه‌ی حسن حق در یک جلوه ظاهر شد و حق تعالی دید اینها فقط جنبه‌ی پاکی دارند و حق تعالی عین آتش شد و از غیرت و غیرت در اینجا غیرتی که ما می‌گوییم تعصب است نیست، زیرا حالت نیست در حق تعالی. می‌خواست حق تعالی غیرت هم نشان دهد جماد و نبات و حیوان، غضب و شهوت جنبه‌ی غیرت دارد حق تعالی تنزیه محض است یک غیرت هم هست منتهی در این غیرت تنزیه هم هست حق تعالی هم تشبیه است و هم تنبیه حق تعالی در همه چیز باید جلوه کند حتی شیطان مظهر حق است شیطان مخلوق حق است از ملک حق تعالی خارج نیست فرشته در یک حدی می‌توانست منعکس کند زیبایی حق را که همان جنبه‌ی طهارت و تنزیه حق بود اما این جلوه‌، جلوه‌ی تمام نبود و چون فرشته این طاقت را نداشت این غیرت یعنی این غیرت هم باید باشد یعنی همش تنزیه نباشد، تشبیه هم باشد من این غیرت را تشبیه همانند می‌کنم چون حق تعالی هم جنبه‌ی تنزیهی دارد و هم تشبیهی، اونی که می‌تواند تمام صفات حق را منعکس کند یعنی هم صفت هادی حق و هم صفت مُضِل به عبارت دیگر انسان هم شیطانی دارد و هم رحمانی. شیطان هم انسان را منعکس می‌کند. ببینید شیطان هم باید انسان را منعکس کند، شیطان را از ملک خداوند جدا ندانید این را توجه داشته باشید که در مقام معرفت خیلی مهم است. ملک جنبه‌ی بهیمی و غضب و تضاد نداشت. اون چیزی که تمام صفات حق را هم هادی و هم مضل هم جلال و هم جمال هم لطف و هم قهر همه را می‌توانست منعکس کند انسان بود عین غیرت شد. یعنی حق تعالی تنزیه محض نمی‌خواست تشبیه هم می‌خواست و این غیرت را من تشبیه معنی می‌کنم، نه غیرت به معنی جنبه‌ی عاطفی انسان که خونش به جوش آید. بلکه حق تعالی جنبه‌ی تشبیهی هم می‌خواست و این بود که این تجلی را بر آدم زد، این جلوه‌ی تمام می‌توانست فقط در انسان منعکس شود و انسان کامل کسی که در عین غیرت در عین تنزیه تشبیه است در عین تشبیه تنزیه است در عین جدایی متحد است در عین اتحاد جدایی است در عین وحدت کثرت است و در عین کثرت وحدت است از درون کثرت وحدت می‌بیند از وحدت به کثرت می‌آید همه چیز عالم را و همه چیز هستی در انسان شد @wittj2