بررسی یک مقاله (بخش دوم) بررسی این خبر علمی:👇👇👇 ✨۱- در این کشف علمی، استثنائی و ویژه بودن ماهیت انرژی های صادره از انسان، اثبات شده است، لیکن در مکانی که برای بهشت و دوزخ تعیین شده، دچار نقص اساسی است، این مطلب را در حد توان خود در کتاب «تبیین جهان و انسان» بخش معاد شناسی توضیح داده ام. به امید روزی که دانش فیزیک بیش از اینها پیش رود و گام های دیگری در این راه بردارد. ✨۲- اینگونه کشفیات هم ماهیت واقعیت گرائی مکتب قرآن و اهل بیت (علیهم السلام) را می رساند و هم کاربرد دقیق علمی منطق واقعیتگرائی این مکتب را. و مهم تر اینکه: نشان می دهد آنهمه ذهن گرائی ارسطوئیان ما و نیز صوفیان ما که نام شان را عارف و اهل عرفان گذاشته اند چقدر از مسیر درست منحرف شده است و مکتب را به تخیلات، توهمات و ذهنیّات غیر واقعی مبتلا کرده است. ✨۳- برخی از عزیزان می گویند: نباید خدا شناسی، هستی شناسی و عقاید اسلام را بر اساس علوم غربی تفسیر کرد. زیرا ره آورد این علوم از اطمینان کافی برخوردار نیستند؛ متغیّر و سیال هستند. 🎯این سخن کاملاً درست و عاقلانه است؛ همانطور که عده ای از آن جمله ابن سینا، هستی شناسی اسلام را بر مبنای ۹ فلک ارسطو تفسیر کردند و اینک کیهان شناسی ارسطو ابطال شده است، و با ابطال آن برخی ها گمان می کردند که کیهان شناسی اسلام نیز باطل شده است. 👌بی تردید تفسیر قرآن و احادیث، بر طبق هر بینشی غیر از بینش مستقل قرآن و اهل بیت (علیهم السلام) بزرگترین آفت و خطرناکترین رفتار است. اما در این گفتار دو نتیجه نهفته است و گویندگان این سخن دو گروه اند: ⭐️۱- آنان که هدف شان از این سخن یک هدف شیطانی است: اینان می خواهند مکتب را غیر علمی قلمداد کنند تا همچنان این دین مبین را در همان هالۀ خیالات و اوهام ارسطوئی و بودائی نگه دارند و به جای معرفت علمی به کهانت بازی های خودشان ادامه دهند و مردم را از حقیقت دین باز دارند. ⭐️۲- آنان که دلسوزانه و منصفانه هشدار می دهند که نباید دین را بر اساس فرضیّه های متغیر علوم غربی تفسیر کرد. اینان نه در فکر مرید بازی و دکان داری هستند و نه در صدد استخدام دین به منافع خود هستند. خدای شان اجر دهد. ⭐️اما باید توجه کرد: اسلام دین علم است و قرآن تبیان کل شئ است و اهل بیت (علیهم السلام) تبیان آن تبیان هستند. بدیهی است که کناره گیری از علوم، بر علیه این «دین علم» است، اگر از مسلّمات علمی صرفنظر شود چه چیزی برای علمیت این دین می ماند؟ اگر علوم را بطور کلی کنار بگذاریم از طرف دیگر بام سقوط می کنیم؛ از چاه ارسطوئیات و تصوف خارج شده به چاه خرافات سقوط می کنیم. پس باید از علوم بهره گرفت لیکن با لحاظ یکی از دو شرط: 🍀۱- این بهره گیری، از مسلمات علوم باشد نه از فرضیات. 🍀۲- در مقام «امکان» سخن گفته شود. این امکان را اندکی توضیح می دهم: اسلام می گوید: در این جهان پهناور با اینهمه موجودات گوناگون از کرات، منظومه ها، کهکشان ها و فضای کیهانی پر از انرژی، جمادات، گیاهان و جانداران، همگی انرژی صادر می کنند، در این میان تنها انرژی های صادره از انسان در ماهیت خاص خود می ماند و در اقیانوس انرژی های جهانی و کیهانی مستهلک نمی شود بل می رود یا بهشت و یا دوزخ را می سازد. 🎯در این سخن (در مقام مناظرۀ علمی) برای ما همین قدر بس است که: چنین چیزی امکان دارد و از نظر علمی محال نیست. زیرا همانطور که در مجلد اول «انسان و علوم انسانی در صحیفه سجادیه» شرح داده ام؛ منطق قرآن و اهل بیت (علیهم السلام) منطق تبیین و واقعیتگرا و ابطال خواه» است. و در مقام تحدّی و ابطال خواهی، محض و صِرف «امکان» کافی است. 🎯دربارۀ این خبر علمی فیزیکی، «امکان ماهیت استثنائی داشتن انرژی های صادره از انسان» برای اصل تجسم عمل که از اصول مسلم اعتقادی است کافی است، و بیش از این ضرورت ندارد. و این خبر علمی این اصل را مسلّم می کند. اگر فردا ابعاد متعدد این خبر علمی تغییر یابد هیچ آسیبی به مدعای ما نمی رساند زیرا اصل «امکان ماهیت استثنائی» هرگز دچار تغییر نخواهد شد؛ یعنی در زمرۀ محالات نخواهد بود. 👈بنابراین، راه درست، عقلانی و حکیمانه آن است که اولاً خود را از مسلمات علمی محروم نکنیم و ثانیاً در غیر مسلمات به اصل «امکان» اکتفا کنیم. زیرا پرهیز از علوم دقیقاً مصداق پرهیز از ماهیت دین می شود. علمی عرفانی👇 @wittj2