🔸🔸🔸
دزدیده چون جان می روی
اندر میان جان من
سرو خرامان منی
ای رونق بستان من
چون می روی بیمن مرو
ای جانِ جان بیتن مرو
وز چشمِ من بیرون مشو
ای شعله ی تابان من
هفت آسمان را بردَرَم
وز هفت دریا بگذرم
چون دلبرانه بنگری
در جان سرگردان من
تا آمدی اندر برم
شد کفر و ایمان چاکرم
ای دیدن تو دین من
وی روی تو ایمان من
بیپا و سر کردی مرا
بیخواب و خور کردی مرا
سرمست و خندان اندرآ
ای یوسفِ کنعان من
از لطف تو چو جان شدم
وز خویشتن پنهان شدم
ای هست تو پنهان شده
در هستی پنهان من
گل جامه در از دست تو
ای چشم نرگس مست تو
ای شاخها آبست تو
ای باغ بیپایان من
جانم چو ذره در هوا
چون شد ز هر ثقلی جدا
بیتو چرا باشد چرا
ای اصل چار ارکان من
ای شه صلاح الدین من
ره دان من ره بین من
ای فارغ از تمکین من
ای برتر از امکان من...
مولانای جان🌻❤️
👇
@wittj2