دو سال بعد از زلزله نرخ مشارکت اقتصادی زنان در بم به حدود ۳۰ درصد یعنی دوبرابر میانگین ایران رسیده بود. نزدیک به نیمی از کارگران و افراد شاغل در بازار زنان بودند. «یکسال نشستم خونه. شوهرم فلج شده. بعد دیدم بچههام گشنه میمونن. اومدم کرکرهی مغازه رو کشیدم بالا.» این را زنی گفت حدودا سی ساله که دو فرزند داشت. زن دیگری گفت که برایش خرید و فروش پارچه (شغل همسر مرحومش) بسیار سخت بوده اما شاگرد استخدام کرده و تدریجا یاد گرفته. زن دیگری گفت که یکسال اشتباه کرده چک قبول کرده در ازای خرما و سرش کلاه رفته اما سال دیگر یاد گرفته چه کند.
شاید قدمهای کوچک و بزرگ بازماندگان بم در شهری که تقریبا همهی مسولان و پژوهشگران معتقد بودند ترک خواهد شد به تدریج تغییراتی اجتماعی در شهر را ایجاد کرد. به قول احمد آقای نخلدار دیدند کسی به دادشان نمیرسد این بود که خودشان جمع شدند و کاری کردند. گاهی از هر تغییری
ناامید میشوم برمیگردم و به عکسهای چند روز اول پس از زلزلهی بم نگاه میکنم. این برای بسیاری از ما که بم آن روزها را زندگی کردیم مناسکی تکرارشونده است. بعد با خودم فکر میکنم چطور آن مردم این ویرانه را از نو ساختند؟ چطور دوام آوردند؟ بعد از اینکه نق زدهام خجالت میکشم...
✍🏻Leila Papoli-yazdi
⚽️ــــــــــورزش بانوانـــــــــــ👇🏻
🇮🇷
@women_sport