#خودپرستی
#اخلاق
✅ «قَالَ النَّبِيُّ ص أَعْدَى عَدُوِّكَ نَفْسُكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْك» (مهمترین دشمن تو، نفس توست که در محضرت است/ مجموعة ورام، ج1، ص59).
خودپرستی ریشة کفرها و شرکهاست و با خداپرستی در تضادّ است. به میزانی که خودپرستی زیاد شود، شرک زیاد می شود و خداپرستی و توحید کم رنگ می شود.
انسان بسیار جاهل است که خواستة نفس پست و ذلیل خود را بر خواستة ذات کبرائی و با جلال و جبروت و جمال وصف نشدنی الهی ترجیح می دهد، در حالی که می داند خواستة الهی به نفع خود اوست. خدایی که هر چه دارد و ندارد به لطف و کرم اوست. اصل ایمان و معرفت و محبت به ذوات مقدس معصومین -علیهم الصلاه و السلام- را مدیون اوست.
⭕ شخصی می گفت در سفری که به عتبات عالیات داشتم، هدیه ای که از معصومین ع گرفتم این بود که فهمیدم خودپرستی در عمق وجودم ریشه کرده است (گرفتن چنین هدایایی از اهل بیت ع خیلی ارزش دارد). مثال می زد که کنار ضریح قدسی مولی الموحدین زیر گنبد شریف مشغول دعا و انابه و گریه و حال عجیب بودم که یک دفعه یک نفر از بین این همه جمعیت از من سوال کرد که کربلا کدام طرف است؟ (در زیارت حضرت امیر ع قسمتی دارد که می گوید رو به کربلا این فرازها خوانده شود). با خودم گفتم عجب آدم نافهمی که من را به حال خودم وانگذارد و چنین سوالی از من کرد و حال خوب را از من گرفت. لحظاتی بعد به خود آمدم و از خود پرسیدم آیا این که به ذهن من رسید، الهی بود؟ براساس خودپرستی بود یا خداپرستی؟ قطعا خودپرستی و الا کمک کردن به مردم، نعمت الهی است و او را خدا فرستاد تا من را امتحان کند و خودپرستی ام را به من نشان دهد.
خودپرستی، شرک عبادی را به همراه دارد و برای مبارزه با آن :
1⃣ اولا باید با کبر و غرور مبارزه کرد و ضعف و حقارت خود را در پیشگاه خداوند منان با تمام وجود احساس کرد (ذَلِّلْنِي بَيْنَ يَدَيْك / صحیفة سجادیه، دعای 47).
انسانی که از ابتدای مایع بدبو و انتهایش مردار متعفن است، انسانی که با یک ویروس همه توانش از بین می رود و یا یک بیماری تمام علومش را فراموش می کند و هیچ چیزی برای خودش ندارد و نمی تواند هیچ شرّی را از خود دفع کند، چگونه در مقابل پیشگاه ذات اقدس اله به خود مغرور می شود؟!
2⃣ ثانیا باید مراقب اعمال و رفتار خود بود و دائما احوال خود را رصد کند که افعالش برای رضای الهی است یا هوای نفس در آن نقش دارد. معمول انسان ها عادت کرده اند که اعمالی طبق روال انجام دهند، بدون آن که نیت درونی خود را بررسی کرده و خالصانه عمل را به انجام برسانند.
گاهی نفس برای توجیه خود استدلال و برهان می آورد و شرک را توحید جلوه می دهد (شرک خفی). مثلا می گوید به فلانی کمک نکن تا پر رو نشود و متکی به دیگران نباشد یا به فلانی تهمت بزن تا رای نیاورد و ... . نفس راه زینت دادن اعمال را بلد است و ما را به انحراف و اشتباه می کشاند.
🔵 هر چه در این موضوع حرف زده شود، کم است؛ چرا که ذره ذره و پله پله باید خودپرستی را کنار گذاشت. این راه تا آخر عمر ادامه دارد.