💐 دلیل اختصاص حمد به «الله»
🔹 هر کمالی از جمله علم، قدرت، حکمت، عزت، عطوفت، بردباری و ... برای اوست و هر کمالی که در مخلوقی دیده می شود، افاضة او، لطف او، ملک حقیقی او و تجلّی و بروز و ظهور کمال اوست و مخلوق از خود کمالی ندارد. «و لایحیطون بشیء من علمه الا بما شاء». تمام علمها، علمِ اوست. «بحول الله و قوّته اقوم و اقعد» . تمام قدرتها، قدرتِ اوست. تمام کمالات، کمال اوست. او کمال بی نهایتی است که هیچ کمالی از او جدا و برای غیر او نیست.
🔹 مخلوقات دارای کمالات و نقص هایی هستند. جهت کمال برای اوست و جهت نقص برای او نیست. هیچ نقص و ضعفی به او راه ندارد. هیچ مخلوقی کمال و جمالی از خود و برای خود ندارد، بلکه مخلوق جلوة ناقصِ کمالِ خالق است. نقص از مخلوق است و کمال از خالق. پس هیچ مخلوقی شایسته حمد نیست و تمام حمدها از ازل الی الابد مختصّ به ذات اقدس الهی است.
🔹 از سوی دیگر هر فعلِ شایسته تقدیری که از کمال ناشی می شود نیز فعلِ اوست. هر عمل صالحی که انجام می شود، هر خدمتی که به دیگران و جامعه رخ می دهد، هر نعمتی که از غیر می رسد و هر فعلی که مستحقّ حمد است، ناشی از کمالِ او و برای اوست. حُسن و کمال هر فعلی ناشی از ذات دارای کمال است و ذات دارای کمال، منحصر در باری تعالی است و هر نقص و عیبی در فعل ناشی از نقص ذات فاعل است که در باری تعالی راه ندارد. نقص فعل به دلیل نقص مخلوق است و کمال آن به دلیل کمال خالق. پس حمد به جهتِ کمالِ فعل به باری تعالی تعلق می گیرد و مخصوص اوست.
🔹 هر جا ستایشی هست، آن جا كمالى یا فعل کمالی وجود دارد که برای خداست. هر کمالی مورد ستایش قرار گیرد، در حقیقت خداوند –تبارک و تعالی- مورد ستایش قرار گرفته است. در فرازی از ادعیه روز عید غدیر آمده است : «يا مَنْ لَهُ الْحَمْدُ وَ لا يَنْبَغِي الْحَمْدُ إِلّا لَه». ای کسی که حمد برای اوست و حمد شایسته غیر او نیست.
🔹 گاهی ستایش کننده، تصور می کند شیئی دارای کمال اختیاری یا فعل نیک اختیاری است و او را می ستاید، حال آن که آن کمال و فعل از خداست و مخلوق از خود هیچ کمالی ندارد. ستایشِ حمد کننده در حقیقت به صاحب اصلی آن کمال و فعل که ذات اقدس الهی است، تعلّق گرفته است. مانند کسی که «زید» را مولف کتاب ارزشمندی می داند و او را می ستاید و می گوید «چقدر شما عالم و دانشمند هستید»، حال آن که کتاب برای «علی» است و تعریف و تمجیدهای او در حقیقت به «علی» تعلق میگیرد و «علی» است که عالم و دانشمند است، ولی او -به دلیل جهل- خیال می کند که در حال تعریف و تمجید زید است. کسی که می گوید «عجب ورزشکار قدرتمندی»، «عجب بازیگر توانمندی»، «چه مدیر با صلابتی» و ...، خیال می کند در حال مدح آن افراد است، در حالی که حمد او در حقیقت به ذات اقدس الهی رجوع می کند. تمام حمدها و ستایشها به ذات اقدس الهی تعلق میگیرد، چه حمد کننده بداند و چه نداند.
🔹 کسی که فضل و کمالی در غیر خدا ببیند و غیر خدا را بستاید، جاهل است، حقیقت اسم بودن مخلوق را نفهمیده است و به عمقِ درکِ ذکر شریف «بسم الله» نرسیده است. کسی که فضل و کمالی برای خود قائل است و خود را می ستاید، جاهل و دچار خودپسندی و غرور است. «اسم بودن خود برای خدا» را نفهمیده است و حقیقتِ «الحمدلله» را تصدیق نکرده است، هر چند این ذکر شریف را بارها بر زبان جاری کند.
🔺 انسان از سویی به دلیل انانیت، خودپسندی و هوای نفس، حاضر نیست این حقیقت را بپذیرد و کمال را از خود نفی کند. تصور می کند با نفی کمال از خود، خوار و خفیف میشود.
🔺 از سوی دیگر با کمالِ توهّمیِ خود خوگرفته و از پذیرش خلاف آن وحشت دارد، حال آن که با اثبات کمال برای خود، عین جهل و نادانی است و خود را از درک حقائق و نیل به کمالات محروم کرده است. نفی کمال از خود و تصدیق «الحمدلله» از عمق وجود نشانة بروز کمالات بیشتر الهی در ذات مخلوق است.
💐 اثر اعتقاد به «الحمدلله»
🔹 اعتقاد به اختصاص حمد به خداوند –تبارک و تعالی-، مانع هر گونه غرور و تکبّر است. غرور و تکبّر از آن جایی ناشی می شود که انسانی تصوّر کند کمالی دارد و فعل شایستهای از او سر زده است. حال آن که همه اینها از خدا و به لطف اوست. «تا نباشد جذبه روشن نیستم، این که غوغا می کند من نیستم».
@y_talabegi