از حوادث قضایی امنیتی رخداده در دهه نود اینگونه برداشت می شود که دشمن برای اجرایی کردن تصمیمات خود و سامانه نیازمند دو بازوی اجرایی بوده است. و لذا بهترین گزینه های اجرایی چند تیم امنیتی در درون نظام اسلامی که القائات دشمن روی آنها تأثیر گذاشته و این زمینه را داشته اند که ذیل یک مدیریت واحد عمل کنند، شناسایی و سامانه امنیتی تشکیل شده است. بر همین اساس امنیتی هایی که به لحاظ ساختارهای فکری با ماهیت و رویکرد انقلابی می توانستند و می پذیرفتند دست به فسادهای مورد نظر دشمن بزنند ساخته و پرداخته شده و برای انجام مأموریت های موردنظر آماده می شدند. بازوی اول اجرایی شامل یک شبکه دروغ پردازی ، اتهام زنی و شایعه پراکنی بود و بازوی دوم به زور متوسل می شود و سوءقصد ها و آشوب های خیابانی راه اندازی می کند. هماهنگی تیم های ویژه در اجرا و تصمیم گیری کاری بسیار دشوار است و امکان لو رفتن آن بسیار زیاد است. از طرفی هم دشمن نمی تواند به سامانه اعتماد کامل داشته باشد. به همین دلیل لازم بود تا مدیریت تصمیم گیری و هماهنگی برای سامانه و بازوهای اجرایی آن در خارج از کشور باشد. باکینگهام مرکز اصلی مدیریت می شود و اعضای سامانه از این موضوع بی اطلاع می شوند و تنها مهره های کلیدی و مورد اعتماد دشمن در سامانه از مرکزیت تصمیم گیری مطلع و تصمیم ها را در ذهن اعضای سامانه وارد می کردند. اما راهبرد دشمن در این بود که اعضای سامانه به نقطه ای برسند که خودشان و بدون دخالت خارجی همان تصمیمی را بگیرند که دشمن می خواهد. یعنی چیزی شبیه تکنوکرات های تربیت یافته در انگلیس که تصمیمات انگلیسی در کشورهای خود می گرفتند و زحمت انگلیس را کم می کردند. و حالا در ایران فقها و مجتهدین ، حقوقدانان و سرداران رشید سپاه اسلام همان تصمیماتی را می گرفتند که باکینگهام می خواست. با این ویژگی که در اینجا این تصمیمات قالب و پوسته انقلابی، ولایی و اسلامی داشت و هرگز ظن انگلیسی بودن هم به آنها نمی رفت. اگر کسی هم نسبت به انگلیسی بودن این تصمیمات هشدار می داد پیش از آنکه بنابه خواست باکینگهام محاکمه شود با اتهاماتی از سوی اعضای سامانه مواجه می شد و در نتیجه توسط امت حزب الله لجن مال می شد و سامانه نیز به تشویق امت حزب الله می پرداخت که شما در خط مقدم دفاع از حریم ولایت هستید. حالا نتنها سامانه در مسیر دلخواه دشمن حرکت می کرد بلکه امت حزب الله نیز به حدی در این مسیر افتاده و نسبت به ادعاهای اعضای سامانه باورپذیر شده بود که حتی اعضای سامانه هم به دروغ های خود ایمان آورده بودند. بزرگترین دروغ هایی که توسط سامانه منتشر شده دروغ هایی بوده که برای تسهیل در ردصلاحیت دکتر محمود احمدی نژاد و به حداقل رساندن هزینه ردصلاحیت ایشان توسط عناصر اجرایی، میدانی و رسانه ای سامانه به مردم گفته شده است. گرچه بنا ندارم تا از مسئله تبیین ماهیت دشمن خارج شوم اما لازم می دانم برای روشن شدن مسئله به نمونه هایی اشاره کنم. رفتار سامانه در جریان انتخابات 96 و 1400 و 1403 قابل ملاحظه می باشد که در فواصل این مقاله به آنها خواهیم پرداخت @ya_hosin_e_shahid صفحه هفتم