💔🍃🍂💔🍃🍂
#دلارام_من
#قسمت_205
#قسمت_پایانی
✍🏻
#فاطمه_شکیبا
-چطور ممکنه گم بشی حوراء؟ تو راهتو پیدا میکنی... بیا ما میرسونیمت!
- شما اسم منو از کجا میدونید؟
- بیا... مگه نمیخوای دلارام رو ببینی؟
پشت رزمنده ها راه میافتم؛ چهره هاشان مشخص نیست اما وقتی پشت سرشان
هستم، حس اعتماد در تمام رگ هایم جاری میشود، کم کم دود و غبار پراکنده تر
میشوند و سر و صداها کمتر؛ از بین غبار، دو گنبد طلایی خودنمایی میکنند، دلم با
دیدن گنبد آرام میگیرد؛ یکی از رزمنده ها برمیگرد؛ حامد است.💔😭 دست میگذارد بر
سینه اش: السلام علیک یا اباعبدالله...
و من هم دلم با دیدن دلارام آرام میگیرد:
السلام علیک یا اباعبدالله...
والسلام
والعاقبه للمتقین
یا زهرا
فاطمه شکیبا
#کپی_ممنوع🚫
#پایان
💔🍃🍂💔🍃🍂