من اگر حال خوبِ خوبی دارم؛ و از بدی پاک می‌شوم،روح‌من به‌نگاهِ‌تومشتاق‌می‌شود و درونم حس‌های روح‌نواز و گرمای‌حزنِ تو رفت و آمد می‌کند ، ن‌َتنها.. قلب‌ بلکه جسم‌م حس نزدیک شدن به تو را دارد و چشم‌هایم نواز‌ش‌هایت‌رابا اشک‌لمس می‌کند.. این‌گونه شبیه‌تو می‌شود و رنگ و بوی مادرانه‌ ی تو را می‌گیرد .. این‌ لطافت‌عجیب بعد از هربار پیداکردن‌تو در فرای‌‌ تمام مشکلاتم حاضر می‌شود و غم های تو عجین است‌ من با تعبد و تعهد و اطاعت از تو، نگه‌ می‌ دارم این خوشیِ محزونِ شورانگیز و گرمابخشِ در درونم را ، چون انسیه الحوراء یعنی همین .. و این در آسمان‌ها اسم و رسم دارد .. این یک تفسیر از انسیه الحوراء .. بود .. ‌