مجنون حسین (ع) جوان‌مرد قصاب، آن بازاریِ به قول دزفولی‌ها، «خوش انصاف»، بچه‌هایش را اول به خدا و بعد به زنش سپرد و رفت جبهه. انگار که برای جوان‌مردتر شدن فقط «شهادت» را کم داشت و دست تقدیر این مقام را برایش چه زیبا نوشته بود. توی جبهه، زیارت عاشورا از دهنش نمی‌افتاد. جوان‌مرد قصاب  مجنون و شیدای سیدالشهدا (ع) بود و همیشه می‌گفت: «غبطه می‌خورم که چرا سرباز امام حسین (ع) نبودم اما حالا که می‌شه سرباز امام عصر (عج) شد تاخیر جایز نیست و باید برم جبهه.» توی جبهه هم تا فرصتی پیش می‌آمد به زیارت عاشورا می‌رفت و همه رزمنده‌ها دور نجوای حسینی‌اش حلقه می‌بستند و با «السلام علیک یا اباعبدالله»های جوان‌مرد قصاب، کرب‌ و بلایی می‌شدند.