همه او را به یک دل‌بستگی خاص‌ می‌شناختند؛ آن هم حُبّ حضرت علی‌اکبر (ع) بود. هر جا که به نام علی‌اکبر (ع) مزین بود، یک‌ گوشه‌ آن مشغول بود. فرقی نداشت هیئت محلی‌شان باشد یا گروهان مخصوص تیپ فاطمیون. برای همین وصیتش را بعد از بسم‌الله با «یا علی‌اکبرِ لیلا» آغاز کرد. عشقت میان سینه من پا گرفته شکر خدا که چشم تو ما را گرفته دریاب دل‌ها را تو با گوشه نگاهی حالا که کار عاشقی بالاگرفته عمریست آقاجان دلم از دست رفته پایین پای مرقدت مأوا گرفته گیسو کمند خوش قد و بالای ارباب شش‌گوشه هم با نور تو معنا گرفته از کودکی آواره روی تو هستم دست دلم را حضرت زهرا گرفته مانند جدت رحمة للعالمینی حیف است دست خالی مرا نبینی