💠 سوادآموزی در ایران؛ از اکابر تا نهضت
خیلی دور نیست؛ 106 سال پیش خواندن و نوشتن برای مردم ایران در حد یک رویا بود؛ رویایی که فقط طبقات عیان و اشراف می توانستند به آن جامه عمل بپوشانند؛ آن روزها اگر کسی خواندن و نوشتن میدانست یک سر و گردن از مردم روزگار خود بالاتر بود، اما شرایط طوری رقم خورده بود تا این امکان برای اکثر مردم مهیا نباشد.
نگاهی به تاریخچه سوادآموزی در ایران گویای این واقعیت است که از آن سالها تاکنون سوادآموزی در کشورمان راه پرفراز و نشیبی را طی کرده است، مشکلات و موانع بسیاری بر سر راه سوادآموزی ایرانیها قرار گرفت تا روند با سوادشدن مردم در این سالها گاه با کندی پیش برود و حتی در مواقعی متوقف شود، اما نیاز مردم به دانستن و آموختن موجب شد تا با وجود تمام محدودیتها، تلاشها برای باسوادکردن مردم تا تحقق این هدف هرگز متوقف نشود.
اجرای طرحهای متعدد و اقدامات مختلف برای ریشه کنی بی سوادی در ایران از زمان راهاندازی اولین کلاسهای اکابر تا حالا که کلاسهای نهضت سوادآموزی جای آنها را گرفتهاند، بیش از یک قرن زمان برد تا به ثمر بنشیند.
🔹 اداره تعلیمات اکابر
هرچند موضوع آموزش و سوادآموزی به طور رسمی با ظهور مکتبخانهها در نقاط مختلف کشور از حدود یک هزار سال پیش با مدیریت مردم آغاز شد و در آن افراد تحصیلکرده و بخصوص ریشسفیدها، مسئولیت آموزش خردسالان را به عهده میگرفتند، اما بر اساس مستندات موجود اولین کلاسهای اکابر در حالی که دولت برنامه مشخصی برای آموزش نداشت، از حدود سال 1286 در شیراز تشکیل شد.
سال 1315 اداره تعلیمات اکابر، اولین سازمانی بود که به طور رسمی برای باسواد کردن بزرگسالان در ایران راهاندازی شد و بر اساس قانون موظف شد در تمام مدارس روزانه، کلاسهای شبانه مخصوص باسواد کردن بزرگسالان ایجاد کند.
اداره تعلیمات اکابر، یکی از ادارات وزارت معارف محسوب میشد که رئیس آن از طرف وزیر معارف انتخاب میشد، فعالیت کلاسهای اکابر تا شهریور سال 1320 یعنی تا زمان سقوط رضاخان ادامه داشت و در این تاریخ کلاسها منحل شد.
🔸آموزش سالمندان
جنگ جهانی و شرایط اجتماعی و اقتصادی آن دوران، فعالیتهای سوادآموزی را برای مدتی متوقف کرد، اما در سال 1322 کلاسهای سوادآموزی بزرگسال با عنوان آموزش سالمندان، کار خود را آغاز کرد، این کلاسها وابسته به وزارت آموزش و پرورش بود.
در فاصله سال های 1320 تا 1335 برداشت تازهای از آموزش بزرگسالان با عنوان تعلیمات اساسی در جهان مورد توجه قرار گرفت، سازمان علمی، فرهنگی، تربیتی ملل متحد (یونسکو) بنیانگذار این تفکر بود و برای اولین بار برنامه ای آزمایشی را در کشورهای مصر، هندوستان، فیلیپین و مکزیک به اجرا درآورد که دولت ایران نیز سال 1323 تصمیم گرفت این برنامه را به طور مستقل اجرا کند.
برای اجرای این برنامه از هر استان چهار شهرستان و از هر شهرستان یک روستا در نظر گرفته شد، پس از انتخاب روستاهای مورد نظر افرادی با نام مربی تعلیمات اساسی از میان معلمان محلی هر استان انتخاب شدند تا پس از کارآموزی به روستاهای محل ماموریت خود بروند.
برنامه تعلیمات اساسی با توجه به هزینه سنگینی که داشت سال 1330 متوقف شد و اداره آن به بنگاه عمران وزارت کشور سپرده شد .
در این میان بنیاد خاور نزدیک با استفاده از این فلسفه، از سال 1328 فعالیتهای خود را در منطقه ورامین آغاز کرد، این بنیاد آموزش خود را بر پایه آگاهیهای شغلی و اجتماعی پایهگذاری کرد و هدفش این بود که از حدود خواندن و نوشتن فراتر رود و به رشد آگاهی مردم در زمینه بهداشت و تندرستی، کشاورزی، خانهداری، تربیت کودک و صنایعدستی کمک کند.
اگر چه این اهداف به نتیجه نرسید و در عمل، این برنامه نیز تنها به سوادآموزی برخی بیسوادن پرداخت، اما دستکم برای نخستین بار آموزش بزرگسالان به مفهوم واقعی خود نزدیک شد، هرچند اجرای این برنامه هزینه سنگینی داشت و گسترش آن در همه مناطق امکانپذیر نبود.
▪️سازمان آموزش بزر گسالان
سومین سازمان رسمی وابسته به دولت در زمینه سوادآموزی به بزرگسالان ایران، سازمان آموزش بزرگسالان نام داشت، فعالیت کلاسهای آموزش بزرگسالان سال 1335 با استفاده از تجارب گذشته از سر گرفته شد، در این دوره علاوه بر وزارت فرهنگ که اجرای برنامههای آموزش بزرگسالان را به عهده داشت، وزارتخانههای دیگری مانند کشاورزی، کار، جنگ و سازمانهایی از جمله بنیاد خاور نزدیک، اداره کل امور اجتماعی و عمران روستایی، ارتش، بانک عمران و سازمان پیشاهنگی نیز در امر سوادآموزی بزرگسالان مشارکت داشتند. کلاس های آموزش بزرگسالان تا سال 1345 به کار خود ادامه داد، اما به دلیل رشد سریع جمعیت و افزایش درصد بی سوادان جامعه نتوانست توفیق چندانی بدست آورد.
🆔
@yade_ayyaam