اگر که اشک آسمون رَوون شه میره دیگه راهیِ آسمون شه پرِ عباشُ در گرفت عجیبِ درِ خونه اینهمه مهریون شه میوزه تویِ کوچه ها نسیمش یتیم‌نوازِ دستایِ کریمش ان شالله جبران میکنن یه روزی یتیمایِ کوفه برا یتیمش شبایِ آخرِ یه کوهِ غم تو قلبِ حیدرِ غمی که قلشُ به خاطراتِ کوچه میبره تموم زندگیش پشتِ همون درِ امشب همه بریم‌مسجد کوفه امشب همه بریم درِ خانۀ دختر علی بگیم آقاجان نرو مسجد .. آخه امشب همچین که اومد بره مرغابی ها عباش رو گرفتن .. در ودیوار میگه نرو .. دخترش میگه بابا این سحر مسجد نرو .. آی گریه کن هایِ امیرالمومنین ..😭😭😭