سرِ مطهر رو انداختن جلوش تاسرو انداختن عقیله بنی هاشم وبقیه دویدن جلوی رقیه ... شاید سر رو نبینه اما این نازدانه ازهمون اول فهمید چخبره😔😔💔 سر روبغل کرد.. منْ ذَا الّذی أیتَمنی... بابایی دیگه تو اغوش منی دوستان دیدین که برخی حرفارو دخترا درگوشی میگن و جلو بقبه نمیگن؟ دختردارها میدونن چی میگم... برخی حرفا درگوشیِ ..عمّه نباید بشنوه😭😭 خیلی تنم درد میکنه بابایی ازشبی که پرت شدم ازبلندی ببین لبم داره عجب شکافی هردفعه که گفتم بابام رومیخوام بهم زدن یه سیلیِ حسابی.. بابا ازعموعباس خبر داری؟ اگه دیدیش چیزی بهش نگو😔 چی نگه؟؟ بهش نگو تو جمعیت بودم دیدم یه نامحرم داره خواهرم رو بادست نشون میده.. بابا تاحالا اسمِ کنیز رو نشنیده بودم... بابادیدم نامحرما به مابدنگاه میکنن.. بابا، به عمو چیزی نگو... عموم غیرت اللهِ.. بهش نگو ریختن رو سر عمه ام... خودش رو انداخت روبچه ها تا بچهارو نزنن... بابا.. بهش نگو ازبالای ناقه افتادم بهش نگو موهام روکشیدن😔 بهش نگو پابرهنه رو خارها دویدم بهش نگو لگد خوردم 😭😭😭😭 .