. مهدیا، بر ره تو منتظرانیم هنوز تا بیایی، به رهت دل نگرانیم هنوز مهدیا، تا برسد پرتو نور رخ تو از غم دوری تو، خون جگرانیم هنوز دیگر ازدوری تو، صبروتحمل تا چند؟ زآتش سوز غمت، شعله ورانیم هنوز به امید دم زیبای وصال رخ تو زنده در سیر جهانِ گذرانیم هنوز با خیال رخ زیبای، تو ای راحت جان فارغ از دیدن روی دگرانیم هنوز تاکه تو کی برسی زین سفردورودراز حیف وصدحیف که از بی خبرانیم هنوز .