به بهانه برنامه‌ای به نام «اعتکاف مادر و کودک» من یک مادرم و بعضی وقت‌ها دوست دارم جای خلوتی باشد، بدون سر و صدا و آرام، کمی بنشینم، به مغزم ـ که پر شده است از سروصداهای بچه‌ها ـ استراحت بدهم. سکوت باشد و سکوت ... کمی نفس بکشم ... به خودم فکر کنم ... و دائم یک نفر ـ یا چند نفر ـ مرا نخوانند! «اعتکاف» فرصت خوبی برای این خلوت و تفکر است. سه روز بروم جایی، گوشه‌ای، کنجی، آرام بگیرم، تنها باشم، به گذشته فکر کنم و برنامه آینده را بریزم، نیرو بگیرم و پرنشاط برگردم به جمع خانواده‌ام، کودکانم... اما من یک مادرم! با همه وظایف مادرانه‌ای که در قبال فرزندانم دارم ... سه روز ترک آن‌ها برای اعتکاف، شاید به نظر خودخواهانه برسد! هرچند جزء نیازهای واقعی من باشد! اما شرایط گاهی هموار نیست ... حالا طرح جدیدی در این سال‌های اخیر برگزار می‌شود به نامِ «اعتکاف مادر و کودک»! و من به این فکر می‌کنم که آیا خلوت مورد نیازم را اینجا خواهم یافت؟ «اعتکاف مادر و کودک» بیشتر برایم شبیه به یک عبارت متناقض است؛ چگونه با وجود کودکی که پیوسته به من وصل است ... من معتکف خواهم بود؟ انگار فقط بستری است که کمی از خانه فاصله بگیرم و در جمعی قرار بگیرم که آن‌ها با من هم‌دغدغه‌اند ... (👈 و البته شاید همین برای بعضی‌ راهگشا باشد.) اما من که تنهایی و خلوت را بیشتر می‌پسندم به اعتکافی از نوع دیگر فکر می‌کنم: نیت می‌کنم و سه روز در خانه‌ام معتکف می‌شوم! مگر نفرموده‌اند که مسجد زن خانه اوست؟ پس من نیت می‌کنم و در مسجد ویژه خودم، سه روز اعمالم را در حد توانم با توجه به جا می‌آورم ... و اصلا با خود می‌گویم: شاید بتوانم هر روز معتکف خانه خودم باشم اگر هر روز، مراقب‌تر، مهربان‌تر و با توجه‌تر، لحظه‌هایم را بگذرانم ... خدای من! بر من سخت مگیر و راه رشدم را به سوی خودت هموار کن ... 🤲 ✍🏻 دکتر شیما انوشه @yaghoot_hakim