۳۹ (قتلگاه) ای شاه بی کفن،می روم از کربلا از کربلا سوی،کوفه و شام بلا جانم رسیده بر لب،خونجگر گشته زینب۲ برادر حسین جان،گردیده این تقدیرم بعد از داغت حسین،دست دشمن اسیرم جانم رسیده بر لب،خونجگر گشته زینب۲ ای گل بی کفن،بعد از تو من غریبم با اهل حرمت،بهر تو بی شکیبم جانم رسیده بر لب،خونجگر گشته زینب۲ بهر غربت تو،ریزم ز دیده الماس می روم برادر،بی قاسم و بی عباس جانم رسیده بر لب،خونجگر گشته زینب۲ ای برادر حسین،عزادار اکبرم همراه رباب و،در عزای اصغرم جانم رسیده بر لب،خونجگر گشته زینب۲ ای که گردیده ای،شهید ظلم و کینه کنار پیکرت،گریه کند سکینه جانم رسیده بر لب،خونجگر گشته زینب۲ کنار قتلگه،جانم رسیده بر لب از دیدن تنت،خونجگر گشته زینب جانم رسیده بر لب،خونجگر گشته زینب۲ بنگر به حالم،مه در خون تپیده از داغت حسین جان،قامت من خمیده جانم رسیده بر لب،خونجگر گشته زینب۲ گرچه یابن الزهرا،من می روم اسیری در کنار سرت،من می کنم امیری جانم رسیده بر لب،خونجگر گشته زینب۲ @yaghubianreza