۲۱ (حضرت زهرا س) ‏(۲آمدن حضرت زهرا س بر سر قبر پیغمبر) کنار قبر تو بابا،منم با قلب بشکسته ز بعد تو عزیز جان،شدم از زندگی خسته غریبم من غریبم من۲ ببین اشک و ببین آهم،نگر بابا غریبم من دعا کن بهر زهرایت،که بی صبر و شکیبم من غریبم من غریبم من۲ پدرجان تو نبودی که،زدند آتش در خانه شده پرپر ز ظلم و کین،گل و غنچه ز گلخانه غریبم من غریبم من۲ عدو زد با لگد بر در،فتادم من به پشت در در آن لحظه پدرجانم،بدیدم غربت حیدر غریبم من غریبم من۲ پس از تو ای امید من،عدو بابا ز تو بگسست میان آن در و دیوار،نبودی پهلویم بشکست غریبم من غریبم من۲ نبودی تا پدر بینی،گل تو بر زمین افتاد بسوزم من بنالم من،که محسن پشت در جان داد غریبم من غریبم من۲ گل بستان سرای دین،ز شاخه شد جدا بابا گل شش ماهه ام گشته،به راه دین فدا بابا غریبم من غریبم من۲ پس از محسن شهید کین،پدر شد طاقت من کم بریزم یاد داغ او،ز دیده اشک چون زمزم غریبم من غریبم من۲ مرا آن دشمن بی دین،پدرجان بی بهانه زد به پیش دیده ی حیدر،مرا با تازیانه زد غریبم من غریبم من۲ پدر بس که بد و پستند،دو دست همسرم بستند نگر پهلوی زهرایت،ز ظلم و کینه بشکستند غریبم من غریبم من۲ پس از داغ تو ای بابا،شده ظلم و ستم افزون از این رنج و مصیبت ها،شده بابا دل من خون غریبم من غریبم من۲ #رضا_یعقوبیان #سبک_مدینه_شهر_پیغمبر #حضرت_زهرا_س @yaghubianreza