بسم الله الرحمن الرحیم ✍️ ریشه ها را در یابیم تا ریشه دار شویم (1) این متن را همه بخوانند و مدیران و تصمیم سازان بیشتر. فتنه اخیر که به همت و بصیرت مردم و نظام اسلامی، از چند ماه در سال 88 ، در عرض کمتر از 2 هفته جمع شد تا ماه ها، جای تحلیل و تامل دارد حتی نسبت به این واقعیت که چرا علیرغم خباثت همیشگی دشمنان داخل و خارج ، ابعاد این فتنه آنقدر کوچک شده بود ؟ چه اتفاقی در 13 سال اخیر افتاده است که به تعبیر رهبری، دشمن در 88 توانست کشور را به لبه پرتگاه بکشاند اما در 1401 حتی ایشان برخلاف فتنه های مشابه در 96- 97- 98 کوچکترین اشاره ای به آن هم نداشتند؟ بنا ندارم تنها به سوال بالا بپردازم که بسیار هم مهم است. هدف در اینجا تنها اشارتی به ریشه بحران ها در ج.ا.ا. است. اگر این ریشه ها بخوبی رصد شود دهها سوال مشابه سوال بالا هم پاسخ داده می شود علاوه بر اینکه هم مردم و هم نظامات تصمیم پژوهی، تصمیم سازی و تصمیم گیری کشور می توانند در ترسیم نظام چالش ها و وزندهی به آنها به ناکجا اباد نروند و آن چه را اصلا مسئله نیست یا در رده های چندم است به یکباره در صدر مسایل نیاورند و مردم و مسوولان را اغراء به جهل نکنند. اتفاقی که دهها بار در برهه های مختلف در عمر 43 ساله نظام افتاد و علیرغم هشدارهای امام و رهبری ، برنامه ریزان و مدیران نظام غالبا راه به بیراهه بردند. لذا مادامی که ریشه ها بخوبی شناخته و وزن کشی نشوند شیوه ها هم برای مقابله بخوبی شناخته نخواهند شد و در نتیجه نسخه های غلط کما فی السابق، پیچیده و در نهایت مصداق «از قضا اسکنجبین صفرا فزود» می شود! بنظر می رسد عوامل ریشه ای زیر، علل وقوع بحران ها در نظام ماست در ابعاد تربیتی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و مدیریتی و.... طبعا هریک نیازمند تفصیل است که تنها در حد عنوان به آنها اشاره می کنیم: 1. نظام تربیتی: این فرایند حداقل شامل دو بخش است: تربیت خانوادگی و تربیت رسمی. قدر مسلم این است که درهردو بخش تربیتی بشدت مشکل داریم. از یکسو نظام خانواده با گسست زیاد بین نسلی و فراموشی بسیاری از ارزش های ملی و دینی – از ازدواج تا زندگی زناشویی- عملا در بخش مهمی از 26 میلیون خانوار و 24 میلیون خانواده موجود، حداقل با یکی از معضلات تربیتی روبروست. این مشکلات ، در بخشی که نام آنرا ادبستان می گذاریم – تا 6 سالگی و مراحل قبلی آن که به انتخاب همسر و ماهها و سال های قبل از بچه دار شدن بازمی گردد – مهمتر و ریشه ای تراست. اما در بخش رسمی تربیت – از دبستان تا اموزش عالی (دانشگاه و حوزه ) یا به تعبیری از کودکی تا جوانی که بهترین بخش عمر انسان است- متاسفانه بیش از بخش عمومی و خانوادگی، با معضل روبروییم. ساختار اموزشی موجود، میراث کمتر از 200 سال ورود محتوا و ساختار بیگانه تربیتی در کشور است که بویژه در بخش تجربی و فنی علم و تربیت ، ریشه های ماده گرایی و دین ستیزی ، پنهان تر و به تبع، مخرب تر است تا علوم انسانی اجتماعی و هنر مدرن که البته نزد عده ای ، حتی همین علوم هم جهتدار نیستند و در دو جامعه کفر و ایمان می توان علی السویه از مبانی و گزاره های علم سکولار براحتی استفاده برد! 2. الگوهای سبک زندگی: عامل ریشه ای دیگر الگوهایی مانند تغذیه ، پوشاک ، خواب، آداب معاشرت ، تفریح و اوقات فراغت، و ... است که همگی تحت تاثیر نظام تربیتی ، رسانه، تبلیغات و ... چنان وضعی پیدا کرده اند که دیگر کم حجابی و بی حجابی، سگ زیستی، زنا و ازدواج سفید و نطفه حرام، خانه مجردی و دوست بازی، همجنس بازی، جشن طلاق و بچه های طلاق و خود طلاق، خوردن غذای حرام مانند خرچنگ و ژلاتین خوک و یا غذاهای مضر مانند تراریخته و قست فود و تنقلات، شب بیداری و روز خوابی، تجمل گرایی و امکانات لاکچری و دهها نمونه دیگر – جز در کثیری از جامعه که هنوز دین مدارند- در نیم یا اکثر جامعه چندان حساسیت منفی ایجاد نمی کنند! طبیعی است در این حال، فتنه ای که حجاب و حیا و غیرت، موضوع اصلی و البته ظاهری باشد بخش وسیعی از جامعه عملا ساکت و بخش اندکی حتی اغتشاش و تخریب کنند. (حق بود تک تک الگوهای سبک زندگی با دقت بررسی شود که مجال، اجازه نمی دهد.)