ارسالی همسنگران عزیزمون 🌷 بچه ها به سن دندان در آوردن که می رسند، لثه هایشان می خارد. کارهایشان خیلی با مزه تر می شود. هر جسمی را که می توانند گاز می گیرند. یادم هست وقتی با دخترم به فروشگاه می رفتم، دورتادور چرخ دستی را با دستمال مرطوب تمیز می کردم و بعد دخترم را داخل آن می گذاشتم. آن وقت اجازه داشت بایستد و دو دستی میله های چرخ را بگیرد و هر چقدر میل دارد آهن نوش جان کند. چقدر این صحنه ها برایمان دلنشین و خاطره انگیز است. قربان صدقه هایی که می رفتیم که نخور مامان کثیفه. ماساژهایی که بالای دهان بچه، روی لثه ها می دادیم تا آرام بگیرد. پدر هایی که انگشت اشاره شان را می شستند و خم می کردند بعد داخل دهان کودک می گذاشتند که یک دل سیر گاز بگیرد تا آرام بگیرد. اصلا دستان پدر همیشه آرامش می دهد. اینبار اما.... پدر خوابیده. لثه های دخترکش می خارد. پدر نمی تواند دستش را بالا بیاورد. دخترک با قد و بالای نقلی، موهای بور، پیراهن نقلی تر از خودش، بالای سرِ بابا این پا و اون پا می کند‌. منتظر است. بابا خسته تر از این حرف هاست‌. دخترک زیبا، قسمت سبز پرچم را به دهان می گیرد. چوب زیر پارچه با همه اسباب بازی ها و وسایلی که تا حالا به دندان گرفته بود فرق می کرد. از آن بالا می توانست بابای خوابیده را خوب نگاه کند. تابوت بابا هم برای او مُسَکن است. عزیزکم! این دفعه منتظر دستان و بغل بابا نباش. بابا برای بیداری یک دنیا خوابیده. 🖊ثنا طاهری 🤲 🇵🇸🇮🇷 @yalesaraat