🌿🌿🌿 🌿🌿 🌿 فقط یک دقیقه: عملیات شروع شده بود. یک نفر باید داوطلب می‌شد که روی سیم خاردار دراز بکشه تا بقیه از روش رد بشن. یک جوان داوطلب شد. با شکم روی سیم خاردار خوابید، همه رد شدن جز یک پیرمرد گفتند: بیا! گفت: نه! شما برید! من باید وایسم بدن پسرم رو ببرم برای مادرش! مادرش منتظره (س) 🍃🌸🍃 💢💠 @yamahdi313z 💠💢