عدهای در خود عقدهای از تکبر دارند و تصور میکنند که می توانند همین طوری به پیرو رسول، پیرو پیامبر تبدیل شوند و به این ترتیب مقام پیروی خود را از دست میدهند و از پیروی خود غافل هستند. مقام و عزت رسولان و انبیا بزرگترین مقام در پیشگاه خدا و خلق اوست.
در سخنرانی قبلی گفتیم که خداوند برای همه بندگانش خیر میخواهد. و رسالت و نداى او به بندگانش براى همه آنها خير است،
زيان مخالفت با هدايت خدا در بازگشت است. دوری از راه خدا، در حکم جنگیدن با دین خداست. این یک ضایعه واقعی است برای انسان!
اگر در این دنیا نفوذ، اعتبار و اقتداری هست، امری خیالی، و مقامی موهوم و فانی است، نه منزلتی مبتنی بر ارزش انسانی و اخلاقی،
ارزش واقعی انسان، در ارزش های اخلاقی است.
با اخلاق فاضله خداوند در دل بندگانش برای او محبت می بخشد، چنان که فرموده است.
اگر اعتبار شخص بر اساس مال و منصب او باشد فانی و زودگذر است.
اما اگر کرامت و تقوا به انسان داده شود جاودانه و پاداش جاوید خواهد داشت.
حضرت نوح ۹۵۰ سال تلاش کرد که شاید بتواند یک نفر را به راه راست هدایت کند.
گروهی به او در برابر روشنگری و دعوت به حق، تهمت گمراهی، جنون، و ... زدند
او به قوم خود می فرمود: خدا را بپرستید و کسی را جز او معبود قرار ندهید!
دعوت او در راستای عقاید توحیدی است.
عقیده او: لا اله الا الله و سبحان اللّه همگی مخلوق و برانگیخته و بنده هستند و همه از آن خدای سبحان و تعالی است. علاوه بر آن: تسلیم هدایت و دستورات الهی باشیم، نپذیریم که غیر خدا سبحان در ما دخالت کند تا حق امر و نهی و تشریع داشته باشیم و برای خود قانون دیگری تعیین کنیم.
پیام خدا رهایی مردم از پرستش خدایان متعدد و موجودات خلق شده و ترک بت های دست ساز بود چون همه انسانها، همه مخلوقات خدا هستند، پس غیر خدا مطلقاً حق ندارد به جای خدای سبحان، پرستیده شود!
شرک به خداي سبحان یک حرکت باطل است.
عنوان دوم: تقوای خداست: قرآن میفرماید: «هنگامی که برادرشان نوح به آنها گفت: «آیا از او نمی ترسید؟» (106) همانا من برای شما پیامبری امینم (107) پس از خدا پروا کنید.» [الشعراء]. : آیه 106] آنها را به ترس از خدا دعوت کرد .
و خوف از خدا مساوی با تقوا است، به دنبال تقرب و فرمان او تقوا حاصل می شود.
پایبندی به اوامر و نواهی خداوند متعال مردم را از عذاب او مصون می دارد و از عواقب خطرناک انحراف آنان از تقرب الهی، از تعالیم ارزشمند او که به موجب آن زندگی آنان است، مصون می دارد.
یکی از شبهاتی که مشرکان در قبال دعوت حضرت نوح مطرح کردند، این بود که نوح بشری مثل خود ماست و چرا خداوند یک فرشته را به عنوان رسول برای ما نفرستاده است!
سبحان: فرمودند: رسالت درجه بسیار بالایی است، خداوند نمی تواند انسانی را به رسالت بفرستد، شما هم مانند ما انسانی هستید. پس خداوند باید فرشته ای از فرشتگان خود برای ما بفرستد در سوره هود می فرماید: { ما شما را جز انسانهایی مانند خود نمی بینیم.[هود: از آیه 27] این گونه استدلال کردند.
می گویند: مقام رسالت بالاتر از مقام انسان است و این استدلال هرگز درست نیست، چرا؟ کسانی که با این برهان استدلال می کنند و می گویند: از انسان ها رسولی نیست، بلکه از فرشتگان است، خودشان الوهیت غیر خدا، بلکه بت های دست ساز خود را پذیرفته اند! پس چگونه می توانند به پیام انسان راضی نباشند، وقتی به الوهیت سنگی که خودشان تراشیده اند، صخره ای که به شکلی خاص تراشیده اند، راضی می شوند و آنها را باور دارند؟
پس نقش خود رسول چیست؟ عبارت است از: ابلاغ رسالت خداوند سبحان و دستورات نازل شده به او و تلاش در جهت حرکت مردم از مقام الگو و هدایت در به کار بردن آن پیام و پایبندی به آن و حرکت بر اساس آن. بنابراین، شایسته است که از خود انسانها برای انسانها فرستادههایی وجود داشت. زیرا او خود الگوی انسانها در اجرای آن پیام و پایبندی به آنچه از دستورات و اوامر و نواهی خداوند در آن است خواهد بود و اگر مثلاً فرشته بود به او می گفتند: وضعیت ما انسانها را بدانید، نمی دانید طبیعت ما چگونه است، خواسته های ما چگونه است، احساسات ما را درک نمی کنید، پس شما این ایده آل ها را فراهم کنید. زیرا شما از نظر فشارهای روانی و امیال و هوی و هوس و عواطف با آنچه ما روبه رو هستیم روبه رو نیستید شما در خلقت و شکل گیری خود با ما تفاوت دارید اما از آنجایی که رسولان و پیامبران صلوات الله علیهم اجمعین انسان بوده اند. پس خودشان بودند که به دستورات خداوند سبحان و از مقام هدایت و مثل آن پایبند بودند و با جامعه بشری با انسان زندگی می کنند.
خداوند از میان آنها رسولانی برای آنها بفرستد، برای آنها نعمت است. در این امر برای آنها آشناتر و اطمینان بخش تر است، اگر مثلاً یکی از جن ها به عنوان پیام آور برای انسان ها بیاید، حالت اطمینان و هماهنگی ایجاد نمی شود و عادت به این حالت طبیعی است.