💠 سوز و گداز شمع حرم‌خانۀ توام در آتش سحر پر پروانۀ توام آباد باد خانه آن کس که پی نبرد من از کدام حادثه ویرانۀ توام هرشب نسیم دربه‌ در کوی حضرتت از عاقلان شنید که دیوانۀ توام از راحت بهشت گواراتر این که من خدمت‌گذار بزم کریمانۀ توام تا مست مست بگذرم از آتش فراق پیمان گرفته از لب پیمانۀ توام گاهی میان جمع تو با من عتاب کن مگذار بو برند که دردانۀ توام ✒️ شعر از سعید حدادیان از مجموعه شعر "هنوز از عشق می‌گویند" 🔺️انتشارات شهرستان ادب