🔰 روایت دلدادگی من و امام علی ابن موسی الرضا (ع)
🔸 درست در ایام کرونا بود از لرستان مشرف شدیم به ضریح مطهر... همیشه دوست داشتم یک نشانه ای از آقا بگیرم که ته دلم قرص باشه ... برگشتیم رودهن خونه اقوام خیلی تب داشتم حالم خوب نبود خوابیدم توی یک اتاقی شب یه آقای بلند قامت با ریش های جوگندمی و با لباس عربی سفید نشسته بود روبروی باب الجواد بلند شد و اومد سمت من یک فنجان چای و خرما بمن داد گفت..خیلی خسته ای بخور تا حالت خوب شه .... مجذوب آقا شده بودم که از خواب پریدم و شروع به گریه کردم خانومم گفت چی شده گفتم بلاخره آقا خودشو بهم نشون داد... همون چیزی که میخواستم ... دیگه اثری از کرونا نبود... خوب خوب شدم ... الهی دورت بگردم امام رئوف ...
🔸 به روایت آقای عزیزی
🔹محور روایت: حال و هوای زائران پیاده، زیارت، دلتنگیها
🔹قالب روایت: متن نوشته
🔻 شما نیز روایت خودتان را برایمان ارسال کنید:
https://jet8.ir
#روایت_ایرانِ_امام_رضا
#روایت
#لیگ_جت
@jet8ir