💫ابراهيم در دوران دبيرستان به همراه دوستانش هيئت جوانان وحدت اسلامی را برپا کرد. 💫او منشاء خير برای بسياری از دوستان شد. 💫بارها به دوستانش توصيه می كرد كه برای حفظ روحيه دينی و مذهبی از تشكيل هيئت در محله ها غافل نشويد. آن هم هيئتی كه سخنرانی محور اصلی آن باشد. 💫يكی از دوستانش نقل می كرد كه: سال ها پس از شهادت ابراهيم در يكی از مساجد تهران مشغول فعاليت فرهنگی بودم. 💫روزی در اين فكر بودم كه با چه وسيله ای ارتباط بچه ها را با مسجد و فعاليتهای فرهنگی حفظ كنيم؟ 💫همان شب ابراهيم را در خواب ديدم. تمامی بچه هاس مسجد را جمع كرده و می گفت: از طريق تشكيل هيئت هفتگی، بچه ها را حفظ كنيد! بعد در مورد نحوه كار توضيح داد.. 💫ما هم اين كار را انجام داديم. ابتدا فكر نمی كرديم موفق شويم ولي با گذشت سال ها هنوز از طريق هيئت هفتگی با بچه ها ارتباط داريم. 💫مرام و شيوه ابراهيم در برخورد با بچه های محل نيز به همين صورت بود. 💫او پس از جذب جوانان محل به ورزش، آنها را به سوی هيئت و مسجد سوق می داد و می گفت: وقتی دست بچه ها توی دست امام حسين (ع) قرار بگيره مشكل حل ميشه. خود آقا نظر لطفش را به آنها خواهد داشت. 💫ابراهيم از همان دوران دبيرستان شروع به مداحی كرد. بقيه را هم به خواندن و مداحی كردن ترغيب می كرد. 💫هر هفته در هيئت جوانان وحدت اسلامی به همراه شهيد عبدالله مسگر حضور داشت و مداحی می كرد. 💫اين مجموعه چيزی فراتر از يک هيئت بود. در رشد مسائل اعتقادی و حتی سياسی بچه ها بسيار تأثيرگذار بود. 💫دعوت از علمائی نظير علمه محمدتقی جعفری، حاج آقا نجفی و استفاده از شخصيت های سياسی، مذهبی جهت صحبت از فعاليت های اين هيئت بود. 💫لذا مأموران ساواک روی اين هيئت دقت نظر خاصی داشتند و چند بار جلوی تشكيل جلسات آن را گرفتند. 💫ابراهيم، مداحی را از همين هيئت و همچنين هنگامی كه ورزش باستانی انجام می داد آغاز كرد. در دوران انقلاب و بعد از آن به اوج خود رسيد. 💫اما نكته مهمی كه رعايت می كرد اين بود كه می گفت: برای دل خودم می خوانم. سعی ميكنم بيشتر خودم استفاده كنم و نيت غيرخدايی را در مداحی وارد نكنم. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 💫روی موتور نشسته بود. به زيبايی شروع به خواندن اشعاری برای حضرت زهرا (س) نمود. خيلی جالب و سوزناک بود. 💫از ابراهيم خواستم كه در هيئت همان اشعار را به همان سبک بخواند، اما زير بار نرفت! 💫می گفت: اينجا مداح دارند، من هم كه اصلاً صدای خوبی ندارم، بی خيال شو. 💫اما می دانستم هر وقت كاری بوی غير خدا بدهد، يا باعث مطرح شدنش شود ترک می كند. 💫در مداحی عادات جالبی داشت. به بلندگو، اكو و.. مقيد نبود. بارها می شد كه بدون بلندگو می خواند. 💫در سينه زنی خيلی محكم سينه می زد می گفت: اهل بيت همه وجودشان را برای اسلام دادند. ما همين سينه زنی را بايد خوب انجام دهيم. 💫در عروسی ها و در عزاها هر جا می ديد وظيفه اش خواندن است می خواند. اما اگر می فهميد به غير از او مداح ديگری هست، نمی خواند و بيشتر به دنبال استفاده بود. 💫در عزاداری ها حال خوشی داشت. خيلی ها با وجود ابراهيم و عزاداری او شور و حال خاصی پيدا می كردند. 💫ابراهيم هر جايی که بود آنجا را كربلا می كرد! گريه ها و ناله های ابراهيم شور عجيبی ايجاد می كرد. 💫نمونه آن در اربعين سال 1361 در هيئت عاشقان حسين علیه السلام بود. 💫بچه های هيئتی هرگز آن روز را فراموش نمی كنند. 💫ابراهيم ذكر حضرت زينب سلام الله علیها را می گفت. 💫او شور عجيبی به مجلس داده بود. بعد هم از حال رفت و غش كرد! 💫آن روز حالتی در بچه ها پيدا شد كه ديگر نديديم. مطمئن هستم به خاطر سوز درونی و نَفس گرم ابراهيم، مجلس اينگونه متحول شده بود. 💫ابراهيم در مورد مداحی حرفهای جالبی می زد. می گفت: مداح بايد آبروی اهل بيت را در خواندنش حفظ كند، هر حرفی نزند. اگر در مجلسی شرايط مهيا نبود روضه نخواند... 💫ابراهيم هيچ وقت خودش را مداح حساب نمی كرد ولی هر جا كه می خواند شور و حال عجيبی را ايجاد می كرد. ذكر شهدا را هيچ وقت فراموش نمی كرد. 💫چند بيت شعر آماده كرده بود كه اسم شهدا علی الخصوص اصغر وصالی و علی قربانی را مي آورد و در بيشتر مجالس می خواند. 👇👇