🌷 نکته تفسیری صفحه ۳۴۹🌷
زندگی دنیا؛ کوتاه و هدفدار:
جهان آفرینش، از نظر عظمت و نظم، بسيار وسیع و پرشکوه و اعجاب انگیز است. اسرار این جهان به قدری است که دانشمندانِ بزرگ معترف اند تمام معلومات بشـر در برابر آن، همچون قطره ای از دریاست. هر یک از کهکشان های بزرگ این جهان، میلیاردها ستاره دارد و شمار کهکشان ها و فاصله های آن ها آن قدر زیاد است که حتّی محاسبه ی آن با سرعت حرکت نور ـ که سیصدهزار کیلومتر را در یک ثانیه طی می کند ـ شگفت آور است. نظم و دقّتی که در ساختمان کوچک ترین واحد این جهان به کار رفته، همانند نظم و دقّتی است که در ساختمان عظیم ترین واحدهای آن دیده می شود. در این میان ـ آن قدر که ما می شناسیم ـ انسان، کامل ترین موجودی است که پا به عرصه ی گیتی نهاده است. از سوی دیگر، این عالی ترین موجود، نسبت به عمر دنیا، عمر بسیار کوتاهی دارد و در این مدّت کوتاه نیز با انواع ناراحتی ها و مشکلات دست و پنجه نرم می کند.
در حدیثی از پیامبر اسلام(ص) نقل شده که وقتی فرشته ی مرگ برای گرفتن جان حضـرت نوح (ع) نزدش آمد، گفت: «ای نوح، ای مسن ترین پیامبران، ای کسی که عمر بسیار طولانی داشتی، ای کسی که دعایت مستجاب می شد، گذر عمر در دنیا را چگونه دیدی؟» حضرت نوح فرمود: «مانند کسی که برایش خانه ای بنا کردند که دو در دارد و او از یکی داخل شده و از دیگری خارج شده است!»
با وجود این آیا می توان باور کرد که هدف از خلقت دنیا و این اُعجوبه ی آفریدگان که نامش انسان است، همین باشد که چند روزی در این جهان بیاید، این دوران های سه گانه را با رنج ها و مشکلاتش طی کند، قدری غذا صرف کند، چند لباس بر تن کند، شب ها و روزهایی را بخوابد و بیدار شود و در آخر نابود شده، همه چیز به پایان رسد؟! به راستی اگر چنین باشد، آیا آفرینش جهان، کار بیهوده ای نبوده است؟ آیا هیچ فرد عاقلی این همه تشکیلات عظیم را برای هدفی به این کوچکی برقرار می کند؟ فرض کنید که نسل انسان ها میلیون ها سال در این دنیا بمانند و یکی پس از دیگری بیایند و بروند، و علوم مادّی آن قدر پیشرفت کند که بهترین تغذیه و لباس و مسکن و بالاترین حدّ رفاه و آسایش و سرگرمی برای بشر فراهم شود، آیا این خوردن و نوشیدن و خوابیدن و بیدار شدن و لذّت بردنِ محدود و پایان پذیر، ارزش این را دارد که هدف خلقتِ این جهان پهناور باشد؟ حقیقت این است که بررسی و مطالعه ی جهان هستی ـ با همه پهناوری و بزرگی اش چنین نتیجه می دهد که این جهان، مقدمه ای برای جهانی بزرگ تر گسترده تر و جاودانی است. تنها قبول وجود چنان جهانی است که می تواند به زندگی ما معنا و مفهوم بخشد و آن را از هیچی و پوچی درآورد. در روایتی آموزنده می خوانیم که شخصی به امام صادق(ع) عرض کرد: «ما برای هدف عجیب و غریبی آفریده شده ایم!» حضرت فرمود: «منظورت چیست؟» او عرض کرد: «ما برای نابود شدن آفریده شده ایم.» امام فرمود: «این حرف را نزن؛ ما برای زندگی همیشگی آفریده شده ایم. چگونه بهشتی که پایان نمی پذیرد و آتشی که خاموش نمی شود، از بین می رود؟ [ما نابود نمی شویم؛] بلکه از سرایی به سرای دیگر منتقل می شویم.»