نکته تفسیری صفحه ۶۰۰: سوره­ ی تکاثر.... فخر­فروشی به مردگان!: یکی از صفات ناپسند مردم دوران جاهلیت، «فخر­فروشی» بوده است. این ویژگی زشت، گاهی چنان بر وجود آنان مسلّط می­شد که حتّی به کارهای بد و جنایات خود هم فخر می­ کردند و در باره‏ ی آن­ها اشعاری نیز می­ سرودند.[1] در تاریخ آمده است که دو قبیله‏ ی عرب با یکدیگر تفاخر کردند و به شمار افراد و جمعیت یا اموال و ثروت خود مباهات کردند؛ تا آنجا که برای بالا بردن آمار قبیله­ شان، به گورستان­ های خود رفتند و قبرهای مردگانشان را نیز شمردند و به شمار افراد خود افزودند![2] آیات این سوره، با اشاره به آن حادثه‏ ی خفّت­ بار، و توبیخ و سرزنش آن افرادِ بی­خرد، هر نوع تکاثر و فخرفروشی به مال و ثروت یا شمار افراد را محکوم می­ کند. از دیدگاه اسلام، زیاد بودن ثروت یا فرزندان انسان، هیچ برتری­ ای برای او ایجاد نمی­ کند، و تنها عاملِ برتری انسان از نظر قرآن، «ایمان، تقوا و رفتار شایسته» است. از این رو پیشوایان دین با تکاثر و فخرفروشی به­ شدّت مبارزه کرده­ اند و آن را از بدترین ویژگی­ ها برای یک انسان برشمرده­ اند. در حدیثی از امیر مؤمنان علی علیه السلام می­ خوانیم: «دو چیز، مردم را هلاک می­ کند؛ ترس از فقر [که انسان را به کسب مال و ثروت از هر راهی وا می­ دارد] و فخرفروشی.»[3] به طور کلّی، منشأ تکاثر و فخرفروشی، بی­ توجّهی انسان به عظمت و بزرگی خدا و کوچکی و آسیب­ پذیری خودش است. هنگامی که انسان از این دو نکته غافل شود، خود را بزرگ می­ پندارد، و برای اثبات این خیال خام، به کارهایی جاهلانه متوسل می­ شود؛ امّا هنگامی که به خود بیاید و به ضعف و کوچکی­ اش در برابر خدای بزرگ توجه کند، دیگر دنبال کاری برای بزرگ نشان دادن خویش نمی­رود. پیشوای نخست ما چه زیبا در این باره فرموده است: «انسان را چه به فخر فروختن؟! در ابتدا نطفه­ ای [بی­ ارزش] و در انتها مرداری [متعفّن] است؛ نه می­ تواند [بدون لطف خدا] روزی خویش را تأمین کند و نه قدرت آن را دارد که جلوی مرگ خود را بگیرد.[4]» البته باید بدانیم که فخرفروشی، تنها به ثروت و شمار افراد خلاصه نمی­ شود؛ بلکه تکاثر در هر شکلی زشت و ناپسند است. گاهی ممکن است کسی برای فخرفروشی به دیگران، سراغ علم و دانش برود. در حدیثی از پیامبر اسلام صلوات الله علیه می­خوانیم که به امام علی علیه السلام فرمود: «ای علی، هر کس علمی بیاموزد تا به وسیله‏ ی آن با افراد نادان بحث و جدل کند، یا با افراد دانا مجادله نماید، یا مردم را به سوی خودش فرا خواند، از اهل آتش خواهد بود.»[5] [1] - چنانکه بخش عمده­ای از اشعار عرب جاهلی مانند برخی از معلقات سبعه در این باره است [2] - تفسیر نمونه، ج27، ص275 [3] - همان، ص282 [4] - نهج­البلاغه، حکمت454   [5] - من­لایحضره­الفقیه، ج4، ص363