سربازان امام زمان
❤خواب ها و پیام ها به بانو ملیکا❤ 🌿گرچه «ملیکا» با آن طینت پاکی که داشت، خواستار چنین ازدواجی با چن
🌸پدرم خواسته مرا برآورد و مجازات و شکنجه بعضی را بخشید، و آنها را آزاد کرد. بسیار خوشحال شدم، از آن به بعد روز به روز حالم بهتر می‌شد، چهارده شب از این جریان گذشت، شبی در خواب دیدم فاطمه زهرا سلام الله علیها ، همراه حضرت مریم سلام الله علیها و بانوان دیگر نزد من آمدند، حضرت مریم به من گفت که این بانو، مادر همسر تو است. بی اختیار به یاد امام حسن عسکری علیه السلام افتادم، و قلبم فرو ریخت و به حضرت فاطمه سلام الله علیها عرض کردم: از حسن عسکری گله دارم که سری به من نمی زند دیگر گریه امانم نداد، زار زار گریستم. فاطمه سلام الله علیها فرمود: اگر می‌خواهی خدا و حضرت مسیح از تو خشنود شوند، دین اسلام را بپذیر تا چشمت به جمال امام حسن عسکری علیه السلام روشن شود. 🌱گفتم: ای بانوی بزرگ! با تمام وجودم حاضرم كه اسلام را بپذيرم. آنگاه فاطمه زهرا (سلام الله) مرا به آغوش محبتش گرفت و نوازش داد و فرمود: خوشحال باش! به تو مژده می‌دهم كه از اين به بعد امام حسن عسکری(ع) به ديدارت خواهد آمد! از خواب بيدار شدم بسيار خوشحال بودم و همواره شهادت به یکتایی خدا و پيامبری محمد صلی الله علیه و آله و سلم را به زبان می‌گفتم،و در انتظار ديدار امام حسن عسكری علیه السلام بودم تا شب بعد شد، در خواب ديدم امام حسن عسکری(ع) به ديدار من آمد، از ديدار او بسيار خوشحال شدم، گله كردم كه چرا به ديدار من نمی‌آمدی با اينكه دلم غرق محبّت تو بود! 🌱فرمود: علت جدایی اين بود كه تو در دين اسلام نبودی، از اين به بعد به ديدار تو خواهم آمد،‌ تا روزی كه خداوند تو را در ظاهر همسر من گرداند. از خواب بيدار شدم، هر شب آن بزرگوار را می‌ديدم، از آن به بعد حالم رو به بهبود می‌رفت و به لطف خدا سلامتی خود را باز يافتم. ملیکا همچنان آروز می‌کرد كه روزی بيايد و از ميان خاندان امپراطور روم دور شود، و از آلودگی دنيا پرستی اين خاندان نجات يابد تا به افتخار و سعادت خدمت در خانه امام حسن علیه السلام برسد. بین مسلمانان و رومیان سالها جنگ بود،گاهی مسلمانان پيروز می‌شدند و گاهی روميان، طبیعی است كه در جنگ، عدّه‌اي اسير می‌شدند. در آن زمان رسم بود كه اسيران را به عنوان غلام و كنيز، می فروختند. قسمت سوم