نکته تفسیری صفحه ۳۸۶:
سبب سازِ سبب سوز:
داستان حضـرت موسی علیهالسلام، سرشار از نکات آموزنده و عبرتانگیز است. یکی از نکات برجستهی این داستان، «سبب سازی خدا و سبب سوزی» اوست. توضیح اینکه خدای بزرگ برای ادارهی هستی و اجرای تصمیمات خود در جهان، از اسباب و عللی که خودش پدید آورده، استفاده می کند؛ امّا گاهی برخی از این اسباب و علل، به علّت سوء استفاده ی انسانها، مانع هدایت آنها و پیشرفتِ اهداف پیامبران خدا می شود، و در بعضی از این اوقات، خدای بزرگ برای مصلحتی که خود از آن آگاه است و برای نشان دادن قدرت خویش، اسباب و علل ظاهری را از کار می اندازد یا در تأثیر آنها تغییراتی ایجاد می کند، و این تغییر، خود سبب جدیدی در اجرای اهداف او می شود. داستان حضرت موسی(ع)، پر از مواردیست که در آنها اسباب ظاهری و قوانین طبیعی جهان تغییر کرده و به صورت دیگری انجام وظیفه کرده اند.
خدا در ایـن آیـات به سه مـورد از این موارد عجـیـب اشـاره کـرده است:
1ـ نوزاد خـفـته بر امواج نیل: به گـفتهی دانشمندان، ساعات و روزهای آغازین تولّد انسان، یکی از حساس ترین اوقات زندگی اوست و نوزاد در این اوقات به مراقبت ویژه ای نیاز دارد؛ امّا موسای یک یا چندروزه، دور از آغوش مادر، در امواج نیل رها شد؛ چراکه به دستور فرعون، سر تمام کودکان پسر از تن جدا میشد. مادر موسی(ع) به الهام الهی و برای حفظ و نجات جان نوزادش، او را در سبدی گذاشت و به خدا سپرد و در رود نیل رها کرد؛ امّا رود نیل که به بزرگسالان رحم نمی کند، به دستور پروردگار، همچون گهواره ای آرام، موسی(ع) را به مقصد مورد نظر برد.
2ـ پرورش موسی در دامان دشمن: فرعون که از تعبیرکنندگانِ خواب و پیشگویان شنیده بود که به زودی توسّط پسری از بنی اسرائیل نابود می شود، فرمان داده بود که پسـران بنیاسرائیل قتل عام شوند؛ امّا رود نیل ، پسر زیبارویی را کنار قصر او آورد و خدمتکاران، او را نزد فرعون آوردند. شاید ابتدا فرعون می خواست که او را بکشد؛ ولی به خواست خدا چنان مهر و محبّتِ عجیبی از موسی در دل فرعون و همسرش ـ که فرزندی نداشتند ـ ایجاد شد که تصمیم گرفتند او را به فرزندی بپذیرند؛ فرزندخوانده ای که سرانجام بزرگترین دشمن فرعون شد و کابوس او را به حقیقت مبدّل کرد.
3ـ ممنوعیت نوشیدن هر شیری برای موسی جز شیر مادر: نوزاد، خسته و گرسنه در قصر حضور دارد و صدای گریه اش همگان را کلافه کرده است. به دستور فرعون، زنان شیرده فراخوانده شدند تا موسی را سیر کنند؛ امّا به خواست خدا، کودکِ به شدّت گرسنه، شیر هیچ یک از آن زنان را نپذیرفت و لحظه به لحظه بر زاری اش افزوده شد. خواهر موسی که او را از خانه تا به قصر زیر نظر گرفته بود، به قصر مي رود و به مأموران می گوید که زن شیردهی را می شناسد که میتواند نوزاد را شیر دهد، و مادرش را ـ که مادر خود موسی است ـ به قصر می آورد. بدین ترتیب، مادری که دلش از ترس و غم خالی شده بود و گمان می کرد که دیگر هیچگاه فرزندش را نمی بیند، پس از چند ساعت، کودکش را سالم و سرحال در دامان خود دید و از شیرهی جان خود به او بخشید.
🆔
https://eitaa.com/joinchat/2936537296C81b5114eb4