داشتند مرا می‌بردند بالا.بالا بالا .بالاتر. ناگهان متوجه شدم سرعت کم شد. از ملائک سوال کردم.پس چی شد!؟؟ ملائک که مامور بردم من بودند. گاهی میخدیدند و گاهی گریه میکردند.😢😢😢😢 گفتند .سید به پائین نگاه کن. نگاه کردم.وااااای مردم قدر شناس ایران را دیدم.دست به دعا🤲🤲🤲و گریه کنان😢😢😢.دعای توسل می‌خواندند.امن یجیب میگفتند. ختم یاسین ،۱۴هزار صلوات، برای خبر سلامتی من وهمراهانم التماس میکردند .خدارا قسم میدادند به امام رضا ، امام حسین ،حضرت زهرا (ع.س) .تو حرمهای اهل بیت تا نیمه شب مراسم برگزار بود. دیدم ملائک قدری فشل شدند. باهم زمزمه میکردند. حیف شد، داشتیم می‌رفتیم خدمت مادرتون حضرت زهرا و جدتون اباعبدالله. انگار زور مردم به تقدیر الهی پیروز شد.😢😢😢😢 رو کردم به طرف زمین . با صدای بلند گفتم .ای مردم خوب و قدر شناس ایران اسلامی.بگذارید برم قدری خسته شدم .بزارید راحت بشم. ساعتها از نیمه شب گذشته بود. متوجه شدم اون مرکب نور به طرف بالا حرکت کرد💐 انگار ملائک هم خوشحال شدند. گفتند خوشبحالت سید ابراهیم. با یارانت به ملاقات خدا میروی 😭❤️🌹😭❤️🌹😭❤️🌹 سلام ما را به رسول الله برسان. الاحقر . ص . م https://eitaa.com/yavaransahebzaman