سلام حضرت بهار ، مهدی جان
دلمان تنگ شده برای جوانه زدن ، نو شدن ، خانه تکانی ...
دلمان تنگ شده برای عطر صورتی شکوفه ها ، برای بازی پروانه ها ، بازگشتن پرستوها ...
دلمان تنگ شده برای چتر رنگین کمان ، آبی آسمان ...
آخر عمری است ما خزان زده ی دل غمین پاییزهای مکرریم ...
طلوع کنید و بهار را یادمان بیاورید مولا جان ...