🔹لأَسْتَغْفِرَنَّ
▪️حسن جبل بر این باور است که معنای محوری ماده «غفر» یک نحوه پوشش (ستر) و پوشاندن (تغطیه)ای است که یک نحوه حمایت و صیانتی از چیزی که آن را میپوشاند
(المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص۱۵۹۴ )؛
و مروی بر دیدگاههای اهل لغت نشان میدهد که چهبسا این بهترین تعریفی است که از این ماده بیان شده و تقریبا همه کاربردهای آن را پوشش میدهد؛
مثلا:
▪️خلیل بر این باور است در اصل به معنای «پوشاندن» (تغطية) است چنانکه به کلاهخود که سر را میپوشاند «مِغفَر» و به پارچهای که خانمی که سرش را روغنمالی کرده بر سر میگذارد که روسری و چادرش را کثیف نکند «غِفارة» گویند و البته به پارچهای که دور کمان میپیچند تا بند کمان را در قسمت بالای آن محکم کنند نیز «غِفارة» گفته میشود؛ و تعبیر :جم غفیر» هم به معنای یک گروه فشرده است چنانکه وقتی میگویند «جاء القوم جماء الغَفِير» یعنی همه آنها به صورت فشرده و باهم آمدند؛ و البته به بچه بز کوهی (میش کوهی) نیز «غُفْر» و به مادرش «مُغْفِر» گفته میشود
(کتاب العین، ج۴، ص۴۰۶-۴۰۷ ).
▪️ابن فارس اصل این ماده را به معنای «پوشش» (ستر) میداند و توضیح داده که «غَفْر» و «مَغفِرة» و «غُفران» مصدرهای ثلاثی مجرد این مادهاند و علاوه بر کلمات فوق، از شواهد دیگری که بر این معنا آورده تعبیر « غَفِرَ الثَّوبُ» است که وقتی با زیپ جلوی لباس را میبندند (و آنچه زیر لباس از پوشیده و مخفی میشود) به کار میرود؛ ویا کلمه غَفِير» به معنای موی آویزان از پشت سر است و به این تعبیر یک خانم عرب به دخترش که «اغفِرِى غفيرَك» (به معنای اینکه موی پشت سرت را بپوشان) اشاره کرده است. وی البته کلماتی مانند «غُفْر» و «مُغْفِر» در خصوص بز کوهی ویا «غَفْر» به معنای عود بیماری ویا «مَغْفُور» به معنای ماده شبیه صمغی که از یونجه بیرون میزند را مصادیقی شاذ که با معنای کلی ماده تطابق ندارد دانسته
(معجم المقاييس اللغة، ج4، ص385-۳۸۶ )؛
▫️اما مرحوم طبرسی نیز که همانند او اصل این ماده را «ستر» و گاه همان «تغطیه» معرفی کرده همین موارد را نیز توجیه میکند بدین بیان که بچه بز کوهی را چنان نامیدهاند چون در کوه پناه میگیرد و یا تعبیر «جم غفیر» از این جهت به کار میرود که با کثرت خویش روی زمین را کاملا میپوشانند و به تعبیر «أصبغ ثوبك فإنه أغفر للوسخ: لباست را رنگ کن که برای پوشاندن آلودگیها بهتر است» نیز استناد میکند برای همین معنای «ستر»؛و حقیقت مغفرت خداوند را همین ستر و پوشاندن بدیها می داند که با رفع عقوبت حاصل میشود
(مجمع البيان، ج1، ص245 ).
▪️مرحوم مصطفوی معنای اصلیاش را «محو کردن اثر شیء» میداند که در خصوص گناهان هم به کار میرود و مفاهیمی همچون «ستر» و درگذشتن و اصلاح را از لوازم و آثار محو اثر میشمرد وبه طور خاص با اینکه معنای آن را «ستر» و پوشاندن بدانیم مخالفت کرده با این بیان که ستر و پوشش لزوما به محو اثر نمیانجامد بلکه عمدتا آن را تحت ساتر تثبیت میکند و لزوما به معنای تحت رحمت خدا قرار گرفتن نمیباشد
(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج۷، ص۲۴۱ )؛
▫️و این نکتهای است که به نحوی مورد توجه عسکری هم قرار گرفته است؛ وی در توضیح تفاوت «غفران» و «ستر» به همین نکته اشاره میکند که غفران اخص از ستر است؛ زیرا چهبسا چیزی را میپوشانند که از محل توجه دور شود ولی در موقعیت مناسب دوباره آن پوشش را برمیدارند؛ و از این رو ستاریت خداوند در دنیا کافر و فاسق را هم شامل میشود اما بدین معنا نیست که آنان مورد مغفرت الهی واقع شده باشند؛ لذا در مغفرت یک بار معنایی بیشتری وجود دارد
(الفروق في اللغة، ص230 ).
▪️راغب هم «غَفْر» را به معنای پوشاندن چیزی به نحوی که از آلودگی صیانت شود دانسته و «غفران» (غُفْرانَكَ رَبَّنا؛ بقرة/285) و «مغفرت» الهی را (سابِقُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُم؛ آل عمران/۱۳۳؛حدید/۲۱) اینکه خداوند عبد را از اینکه عذاب به اوبرسد مصون بدارد معرفی کرده است
(مفردات ألفاظ القرآن، ص609 ).
@yekaye
👇ادامه مطلب👇