🔹زَقُّومٍ ▪️درباره کلمه «زقوم» از قطرب نقل شده که یک درخت تلخ‌مزه‌ای در ناحیه تهامه است؛ ▪️و از ابومسلم هم نقل شده که ظاهرا عرب با این کلمه آشنا نبوده است و بعدا با توضیح قرآن [در سوره صافات: أَ ذلِكَ خَيْرٌ نُزُلاً أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ، إِنَّا جَعَلْناها فِتْنَةً لِلظَّالِمِينَ، إِنَّها شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِي أَصْلِ الْجَحِيم‏؛ ‌صافات/۶2-۶4؛ و در سوره دخان: إِنَّ شَجَرَةَ الزَّقُّومِ؛ طَعامُ الْأَثيمِ؛ كَالْمُهْلِ يَغْلي‏ فِي الْبُطُونِ؛ كَغَلْيِ الْحَميمِ؛ دخان/43-46] عرب با آن آشنا شد (مجمع البيان، ج‏8، ص695 ) ▫️ و موید این مطلب واقعه‌ای است که نقل می‌کنند که وقتی اولین بار در قرآن کریم این کلمه نازل شد (ظاهرا در سوره واقعه) قریش آن را نمی دانست و فردی آفریقایی در آنجا بود و وی گفت که ما در آفریقا به کره آمیخته با خرما «زقوم» می‌گوییم و ابوجهل به کنیزش گفت برای ما کره و خرما بیاور تا «نَزْدَقِمهُ» و گفتند محمد ما را از این می‌ترساند و خداوند در آیه دیگری آن را توضیح داد که مقصود آن نبوده بلکه این درختی است که مایه فتنه (شکنجه)‌ ظالمان است و از اصل جهنم خارج می‌شود (دخان/45-46) (كتاب العين، ج‏5، ص94 ؛ مفاتيح الغيب، ج‏26، ص336 ). ▪️اما بسیاری از اهل لغت درباره این ماده گفته‌اند که اصل این ماده ناظر به چیزی از جنس خوردن است و از ابن درید هم نقل شده که وقتی کسی در خوردن شیر افراط کند می‌گویند «تزقم فلان اللبن» (معجم المقاييس اللغة، ج‏3، ص16 ) ▫️و در واقع بر بلعیدن با شدت و سختی دلالت می‌کند و وجه تسمیه شجره زقوم هم این است که آنان با سختی و زحمت از آن می‌خورند ولی در گلویشان گیر می‌کند و آزارشان می‌دهد (إعراب القرآن (نحاس)، ج‏3، ص287 ؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏4، ص333 ؛ المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص۹۰۶ ) ▪️هرچند برخی مساله را از آن سو دانسته و گفته‌اند که چون این تعبیر برای بیان غذای ناگوار و آزاردهنده جهنمیان در قرآن به کار رفت تعابیری همچون «زَقَمَ فلان» و «تَزَقَّمَ» برای بلعیدن چیز ناگوار و آزاردهنده رایج شد. (مفردات ألفاظ القرآن، ص380 ) ▪️برخی هم با مرور بحث‌های مختلف درباره این کلمه به این جمع‌بندی رسیده‌اند که زقوم هرچه باشد دلالت دارد بر خوردنی‌ای که تلخ، داغ، و بدبو، و زشت باشد به نحوی که شخص به زحمت حاضر به خوردن چنین چیزی شود و براحتی نتواند آن را ببلعد؛‌ و به لحاظ لغوی هم ترکیبات حروف این ماده دلالت بر قبح آن دارد؛‌ زیرا دو حرف «ز» و «ق» در هر جا با هم جمع شود دلالت دارد بر امری مهمل یا ناخوشایند؛ مانند «مزق» [پاره کردن] یا «زمق شعره» برای جایی است که موهای کسی کثیف و بدبو باشد و یا «قزم» ‌برای پستی و دنائت به کار می‌رود؛ ‌و همچنین حرف «میم» غالبا در کنار هر دو حرف دیگری بیاید غالبا دلالت بر یک چیز مکروه و ناخوشایند می‌کند مانند «قُمامة» [خاکروبه]؛ و دو حرف «ق» و «ز» هم همین طور؛ چنانکه «زق» آن است که پرنده‌ای فضله‌اش را پرت کند؛ و «زقزقة» به خفت و سبکی گفته می‌شود؛ و خلاصه اینکه ترکیب این حروف در مجموع برای دلالت بر اموری است که انسان ناخوش می‌دارد (مفاتيح الغيب، ج‏29، ص414 ) 📿این ماده تنها به صورت همین کلمه «زقوم» و تنها همین 3 بار در قرآن کریم به کار رفته است. @yekaye