زنی به کشیش کلیسا گفت: من نمی خواهم دیگر به کلیسا بیایم! کشیش گفت: می توانم بپرسم چرا؟ زن جواب داد: چون یک عده را می بینم که دارند با گوشی حرف می زنند؛ عده‌ای در حال پیامک فرستادن موقع دعا خواندن هستند؛ بعضی ها غیبت و شایعه پراکنی می کنند، بعضی ها فقط جسمشان اینجاست، بعضی ها خوابند، بعضی ها به من خیره شده اند! کشیش ساکت بود و گوش می کرد. حرف های زن که تمام شد کشیش به او گفت: می توانم از شما بخواهم قبل از اینکه تصمیم آخر خودتان را بگیرید کاری را برای من انجام دهید؟ زن گفت: حتما. چه کاری هست؟ کشیش گفت: میخواهم لیوانی آب در دستتان بگیرید و دو مرتبه دور کلیسا بگردید و نگذارید هیچ آبی از آن بیرون بریزد. زن گفت: بله می توانم! زن لیوان را گرفت و دوبار به دور کلیسا گشت. بعد به کشیش گفت: انجام دادم! کشیش پرسید : کسی را دیدید که با گوشی در حال حرف زدن باشد؟ کسی را دیدید که غیبت کند؟ کسی را دیدید که فکرش جای دیگری باشد؟ کسی را دیدید که خوابیده باشد؟ زن گفت: نمی توانستم چیزی ببینم، چون همه حواس من به لیوان آب بود تا چیزی از داخل آن بیرون نریزد. کشیش گفت: وقتی به کلیسا می‌آیید باید همه حواس و تمرکزتان به «خدا» باشد. نگذارید رابطه شما با خدا به رابطه بقیه با او ربط پیدا کند. بگذارید این رابطه با تمرکز کامل خودتان پررنگ‌تر شود. 🔺همه نگاه و تمرکزمان به خداوند باشد نه زندگی و قضاوت دیگران ___________________________________ 🇮🇷@yekjorehbandegi