💫 در محضر شهدا 💫 خمپاره‌ای در کنارش به فریاد نشست و او را از جا کند و با ورود جراحتی عمیق بر پیکر خسته‌اش، دست راست او قطع شد. در آن غوغای وانفسا، همهمه‌ای بر پا شد: «خرازی مجروح شده! امیدی به زنده ماندنش نیست.» همه چیز مهیا شد و پیکر زخم خورده او به بیمارستان یزد انتقال یافت. پس از بهبودی، رازی را برای مادرش بازگو کرد که هرگز به کس دیگری نگفت: «حالم هر لحظه وخیم‌تر می‌شد تا اینکه یک شب، بین خواب و بیداری، یکی از ملائک مقرب درگاه الهی به سراغم آمد و پرسید: «حسین! آیا آماده رفتن هستی، یا قصد زنده ماندن داری؟» من گفتم: «فعلاً میل ماندن دارم تا با آخرین توان، به مبارزه در راه دین خدا ادامه دهم.» به همین جهت "حسین خرازی" تا لحظه آخر، عنان اختیار بر کف گرفت و هرگز از وظیفه‌اش غافل نماند؛ آخر او سردار سرلشکر شهید حاج حسین خرازی، فرمانده لشکر 14 امام حسین علیه السلام در جبهه‌ها بود. __________________________________ 🇮🇷@yekjorehbandegi