🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊 ﷽ (قسمت دوم) 💥سه ماه بعد به همین منوال گذشت و من روزی یازده قرص می خوردم. روز دوشنبه به مسجد جمکران رفتم و نماز جماعت خوانده شد. من در صف اول بودم هنوز جمعیت کامل متفرق نشده بودند که من بلند شدم از صف اول آمدم رسیدم به صف سوم، دیدم که آقایی نشسته، سلام کردم فرمود: بنشین، نشستم. فرمود: شما قرص می خوری؟ گفتم: آری. چند عدد؟ گفتم یازده عدد. فرمود: شما دیگر قرص نخور. ✨💫✨ من عذر آورده و شروع کردم شرح حال را گفتن که من مریض شدم، سکته قلبی کردم، بیمارستان بستری بودم، پزشکان اینچنین گفته اند. باز فرمودند: قرص نخورید، من قبول نکردم و تعلل می ورزیدم. فرمود: می خواهی استخاره کنم هر چه استخاره آمد عمل کنی؟ گفتم: باشد. قرآن آوردم، دست آقا دادم و ایشان استخاره کرد و فرمود: نگاه کن. دیدم آیه عذاب است. فرمود باز هم می خوری؟ گفتم: نه، از مسجد بیرون آمدم و بعد از سه هفته که تنها یک قرص کمدین برای رقیق کردن خون می خوردم در سالن بیرون مسجد دیدم همان آقا نشسته اند. ✨💫✨ با هم سلام و تعارف کردیم و پرسیدند: باز قرص می خوری؟ گفتم: آری، فرمود: چند تا؟ گفتم: یکی. فرمود: نخور. گفتم آقا این برای صاف کردن خون است و همین یکی را می خورم. فرمود قرآن بیاور، استخاره کن. باز قرآن آوردم و آقا استخاره کرد و به من فرمود: نگاه کن، دیدم آیه عذاب است. گفتم: دیگر نمی خورم و نخوردم. تا الان الحمدلله حالم خوب است. 📓کتاب: شیفتگان حضرت مهدی علیه السلام، ج: ١، ص: ٢۴٨ 🌹اللهم ارنی الطلعة الرشیدة http://eitaa.com/joinchat/1998651393Cf34e69b927