🏴🕊🏴🕊 🕊🏴🕊 🏴🕊 ﷽ 😓😥😥👊🏾 ماجرای دفن حضرت مجتبی علیه السلام به نقل از کتاب شریف کافی محمد بن مسلم از حضرت باقر علیه السلام نقل می کند که ‏فرمود: هنگامى كه حسن بن على علیه السلام به حالت احتضار درآمد، به برادرش حسین علیه السلام فرمود: «برادرم! به تو وصیتى مى‌كنم، آن را حفظ كن، زمانى كه من از دنیا رفتم، جنازه‏ام را آماده دفن كن، سپس مرا به سوى رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله ببر تا با او تجدید عهدى كنم، آنگاه مرا به جانب مادرم فاطمه علیها السلام برگردان، سپس مرا ببر و در بقیع دفن كن و بدان كه از طرف حمیرا- كه مردم از زشتكارى و دشمنى او با خدا و پیغمبر و ما خاندان آگاهند- مصیبتى به من مى ‌رسد». وقتى حسن بن علی علیه السلام وفات كرد و روى تابوتش گذاردند، او را به جایى كه پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله بر جنازه‏ها نماز مى‌ خواند بردند، و حسین بن علی بر جنازه نماز گذارد. زمانى كه نمازش تمام شد داخل مسجد بردند. هنگامى كه آن حضرت را بر سر قبر رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله نگاه داشتند، به عایشه خبر دادند که: بنى هاشم جنازه حسن بن على علیهما السلام را آورده‏اند تا در كنار رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله دفن كنند. پس عایشه بر استرى زین كرده نشست و سریع خود را به آن جا رساند. او نخستین زنى بود كه بعد از اسلام بر زین نشست و ایستاد و گفت: فرزند خود را از خانه من بیرون برید كه نباید در اینجا چیزى دفن شود و حجاب پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله دریده شود. حسین بن على علیه السلام فرمود: تو و پدرت از پیش حجاب پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله را دریدید و تو در خانه پیغمبر كسى را در آوردى كه دوست نداشت نزدیك او باشد و خدا از این كار، از تو باز خواست مى‌كند. همانا برادرم به من امر كرد كه جنازه‏اش را نزدیك پدرش رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله ببرم تا با او تجدید عهد كند، و بدان كه برادر من از همه مردم به خدا و رسولش و معنى قرآن داناتر بود و نیز او داناتر از این بود كه پرده رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله را پاره كند، زیرا خداى تبارك و تعالى می فرماید: «اى كسانى كه ایمان آورده‏اید، تا به شما اجازه نداده‏اند به خانه پیغمبر وارد نشوید.» و تو بدون اجازه پیغمبر، مردانى را به خانه او راه دادى. خداى عزّوجلّ می فرماید: «اى كسانى كه ایمان آورده‏اید! صداى خود را فراتر از صداى پیامبر نكنید» در صورتى كه به جان خودم سوگند كه تو به خاطر پدرت و فاروقش بغل گوش پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله كلنگ ‏ها زدى؛ با آن كه خداى عز و جل فرموده: «آنها كه صداى خود را نزد رسول خدا كوتاه مى‏كنند همان كسانى هستند كه خداوند دل هایشان را براى تقوا خالص نموده است». به جان خودم كه پدرت و فاروقش به سبب نزدیك كردن خودشان به پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله او را آزار دادند و آن حقى را كه خدا با زبان پیغمبرش به آنها امر كرده بود، رعایت نكردند؛ زیرا خدا مقرر فرموده كه آنچه نسبت به مؤمنین در حال زنده بودنشان حرام است در حال مرده بودن آنها هم حرامست. به خدا اى عایشه! اگر چه تو نمی خواهی حسن نزد پدرش رسول خدا صلّی الله علیه و آله دفن شود- در حالی که از نظر ما خدا آن را جایز كرده است- (ای کاش) مى‌فهمیدى كه او بزودی به رغم انف تو در آنجا دفن می شود. سپس محمد بن حنفیه رشته سخن را به دست گرفت و فرمود: اى عایشه! یك روز بر استر مى‌نشینى و یك روز (در جنگ جمل) بر شتر مى ‌نشینى؟! تو به علت دشمنى و عداوتى كه با بنى هاشم دارى، نه مالك نفس خودت هستى و نه در زمین قرار مى ‌گیرى. عایشه رو به او كرد و گفت: پسر حنفیه! اینها فرزندان فاطمه ‏اند كه سخن مى ‌گویند، تو چه می گویى؟! حسین بن علی علیه السلام پاسخ فرمود: محمد را از بنى فاطمه به كجا دور می كنى؟ به خدا كه او زاده سه فاطمه است: 1. فاطمه دختر عمران (مادر ابو طالب)؛ 2. فاطمه بنت اسد (مادر امیر المؤمنین علیه السلام)؛ 3. فاطمه دختر زائدة (مادر عبد المطلب). پس عایشه به حسین بن علی علیه السلام گفت: پسر خود را دور كنید و ببریدش كه شما مردمى هستید كه همواره به دنبال دشمنى كردن هستید. پس حسین بن علی علیه السلام به جانب قبر مادرش رفت و جنازه حسن بن علی را بیرون آورد و در بقیع دفن كرد. (الکافی، ج1، ص 302-303) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج» 🕊✨اللهم عجل لولیک الفرج✨🕊 🌹یــــوســــف زهـــــرا (س)🌹 http://eitaa.com/joinchat/1998651393Cf34e69b927