✳فرمانده ای قاطع ، امّاباتواضع
و فروتن، که دوستدار رزمندگان
اسلام بود
🇮🇷✍ یکی از رزمندگان اسلام گفت : میخواستیم همراه «برادراحمدمتوسلیان» با تویوتا ازسنندج به مریوان بیاییم. من به احترام ایشان پریدم عقب ماشین نشستم. سه نفر هم بودیم؛ من، برادر احمدمتوسلیان و راننده. چند لحظه بعدبرادر احمدآقابا آنکه فرمانده بودبازهم آمدکنارمن نشست. به هر حال او فرمانده بود و جایش عقب ماشین نبود. هرچه به او اصرار کردم که برود جلو ، قبول نکرد که نکرد و همان عقب تویوتا نشست.
📚 از کتاب
#برادر_احمد | روایت حیات جهادی
#احمد_متوسلیان
📖 صفحات ۱۸۶
✍ علی اکبری مزدآبادی
@yousof_e_moghavemat