تو که آخر گره رو وا میکنی...
غلام، از حرمت رو سیاه برگشته
دوباره
#یوسف مصری به چاه برگشته
.
به راه رنگ خجالت بریز و راهی شو
حوالی قدمت رنگ راه برگشته
.
گدا رسیده به صحن تو، بی پناه و غریب
و در پناه تو با سرپناه برگشته
.
پر از گناه و خجالت پر از هراس و امید
و رو سیاه رسید و چو ماه برگشته
.
چگونه است که زائر شدند اهل گناه
چگونه همچو کسی بی گناه برگشته؟
.
چنان مقابل گنبد به سجده آمده ام
به سویم از همه سو،هر نگاه برگشته
.
چقدر حوصله داری و مهربان هستی
هزار باره (سگی رو سیاه) برگشته
.
هراسِ هیچ ندارد،غلامِ تو،مثلِ
کسی که از لبه ی پرتگاه برگشته
.
دوباره از حرمِ تو به خانه برگشتم
دوباره
#یوسف مصری به چاه برگشته
.
#مصطفی_نصیری
زخم
@mostafanasiripoem