اصلح عشق، پیداست که دنیای خودش را دارد پای هر واقعه امضای خودش را دارد؛ سوختن، چشم‌به‌راهی، سفر بی برگشت... چه بگویم که تماشای خودش را دارد زیر تابوت تو هر قطره‌ی اشکی فهمید عاشقی ساحل و دریای خودش را دارد روز تشییع، گواه است که اصلح بودی انتخابات تو آرای خودش را دارد باز در معرکه بردار و بیار ابراهیم! تبری را که تبرّای خودش را دارد درد، در سینه‌ی یک مرد اگر پنهان شد در فراسوی زمان، جای خودش را دارد پیش مردم کمرت خم شد و عزّت دیدی کوه، ژرفا و بلندای خودش را دارد گوشه‌ای از حرم دوست به خدمت مشغول… ماجرای تو زوایای خودش را دارد https://eitaa.com/zahra_sepahkar