*♦️عدالت و حکومت در نهج البلاغه (1)*
*🔸حکومت برای عدالت*
*🔻على عليه السلام مانند هر مرد الهى و رجل ربّانى ديگر، حكومت و زعامت را به عنوان يك پست و مقام دنيوى كه اشباع كننده حس جاه طلبى بشر است و به عنوان هدف و ايده آل زندگى، سخت تحقير مى كند و آن را پشيزى نمى شمارد؛*
*آن را مانند ساير مظاهر مادى دنيا از استخوان خوكى كه در دست انسان خوره دارى باشد بى مقدارتر مى شمارد،*
*🔻اما همين حكومت و زعامت را در مسير اصلى و واقعى اش يعنى به عنوان وسيله اى براى اجراى عدالت و احقاق حق و خدمت به اجتماع، فوق العاده مقدس مى شمارد و مانع دست يافتن حريف و رقيب فرصت طلب و استفاده جو مى گردد،*
*از شمشير زدن براى حفظ و نگهدارى اش از دستبرد چپاولگران دريغ نمى ورزد.*
*🔻ابن عباس در دوران خلافت على عليه السلام بر آن حضرت وارد شد در حالى كه با دست خودش كفش كهنه خويش را پينه مى زد.*
*از ابن عباس پرسيد: قيمت اين كفش چقدر است؟ ابن عباس گفت: هيچ.*
*🔻امام فرمود: ارزش همين كفش كهنه در نظر من از حكومت و امارت بر شما بيشتر است، مگر آنكه به وسيله آن عدالتى را اجرا كنم، حقى را به ذى حقى برسانم، يا باطلى را از ميان بردارم. (نهج البلاغه، خطبه 33)*
*▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (سيرى در نهج البلاغه)، ج16، ص: 433-432- با تلخیص